کد خبر: 16

یعقوب توکلی

به گزارش پارس،   شاید نامی که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سال جاری نهاده شده است، از معدود نام هایی است که به کاستی های عمده و شاخص کشور نظر دارد. از سوی دیگر این نامگذاری، تذکار به اهمال ها وکم کاری هایی است که در این دو حوزه کلان و اساسی کشور، توسط متولیان آن صورت گرفته است. در گفت وشنود پیش رو، دکتر یعقوب توکلی استاد دانشگاه و پدید آورنده ده ها اثر فرهنگی و تاریخی، فلسفه این نامگذاری و افق های پیش روی آن را به تفسیر نشسته است. امید آنکه مقبول افتد.

* شاید نخستین پرسش درباره نامگذاری امسال، مفهوم همین ترکیبی باشد که حضرت آقا فرمودند، یعنی « اقتصاد و فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی» . وقتی اینها را در کنار هم قرار می دهیم، در مجموع باید از آن، چه تفسیر و تصویری را ارائه دهیم؟ به نظر می رسد در تفسیر نامگذاری امسال، جمع بندی این عناوین در کنار هم، قدم اول به شمار می رود.

بسم الله الرحمن الرحیم. بله، واقعیت این است که ما نسبت به بسیاری از معضلات اجتماعی، پیرامونی، شخصی و حتی نسبت به راه های نیل به آنها نیز آگاهی داریم، اما متأسفانه مشکلی که وجود دارد، مسئله کمبود یا ضعف اراده برای رسیدن به دورنمایی است که در ذهن داریم. گاهی هم ممکن است عزم وجود داشته باشد، اما با فقدان مدیریت و نابسامانی در انجام امور به نتیجه نرسد. از طرفی هم ممکن است ما در مسیر عزم و اراده ای که برای اهداف بلندمان پیش بینی کرده ایم، بخواهیم راه معمول و متداول مدیریتی در کشورهای شبیه به خودمان را در پیش بگیریم که مسلماً زمان زیادی را خواهد برد. ترکیبی که حضرت آقا فرمودند، یعنی: اقتصاد و فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی حکایت از این واقعیت دارد که اهداف بلندمدت و کوتاه مدت اقتصادی ما، که در منظر اندیشمندان و سیاست گذاران جامعه ما هم هست و بسیاری از آنها هم شناخته شده است یعنی این گونه نیست که ما ندانیم چه باید بکنیم اما با وجود اینکه می دانیم چه باید بکنیم، خودمان را برای رساندن به این اهداف مهیا نکرده ایم. متأسفانه در طول ۱۵۰ سال گذشته، همیشه دنبال راه حل های خارجی و مسیرهای بیگانه پسند بوده ایم و در مواردی بدتر از آن، به دنبال نسخه های اروپایی و مسیرهایی بوده ایم که یا به صورت ناقص برای ما نوشتند یا روشنفکران ما برداشت ناقصی از آنها را، به عنوان نسخه تام وکارساز ارائه دادند. ما وظیفه داریم آنچه را که ضرورت جامعه ما برای پیشرفت و طی طریق برای رسیدن به تعالی و زندگی بهتر مردم ما هست، از طریق اراده ملی و ایجاد عزم همگانی و هماهنگی و وحدت در منطق و عمل به پیش ببریم. البته این امر قطعاً باید به همراه تصمیم و عزم جدی، برای اجرایی کردن این اهداف باشد، زیرا اگر چنین عزمی شکل نگیرد، قطعاً آن اهداف در کتاب ها، برنامه ها و ذهن ها باقی می مانند و هیچ وقت صورت عملی پیدا نخواهند کرد. ضمن اینکه الگوی مدیریت معمولی و بر اساس روش های متداول در کشورهای شبیه به ما، به هیچ وجه نمی تواند ما را به اهداف بلندمدتمان برساند و هدایتگر ما به آرمان های متعالی اسلام و انقلاب اسلامی باشد که مد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی هم هست.

* بی تردید عنوان « مدیریت جهادی» ، عنوانی فرافردی و فراجناحی است که درتاریخ انقلاب ثمرات و برکات زیادی را از خود نشان داده است. این رویکرد بیشتر در چه شرایطی تجویز می شود و به کار می آید؟

ما هم در انقلاب اسلامی هم در دفاع مقدس و هم در پیشرفت هایی که در بعضی از حوزه ها داشته ایم، ثابت کرده ایم اگر عزم و اراده ملی با مدیریتی همراه شود که خود را در وضعیت جهاد و تلاش مؤمنانه با هدف رساندن جامعه ایمانی به اهداف متعالی بداند و پدیده مدیریت را به عنوان امر ریاست بر مردم نشناسد و فعالیت در مسیر اهداف نظام اسلامی را به عنوان تکلیف شرعی، دینی و ذخیره آخرت بشناسد و برای آن زمان و مکان محدود قائل نباشد، از این طریق می توانیم فاصله های طولانی و عقب ماندگی هایی که به واسطه سلطه سالیان طولانی استعمار بر این مملکت به وجود آمده اند، طی کنیم، از طرف دیگر هم ثابت شده است که برخی مسائل که برای آنها برنامه ریزی کردیم و طرح هایی را نوشتیم، چون عزم و اراده کافی برای تحقق آنها وجود نداشت، بسیاری از آنها در حد اجرای پروژه های ناقص یا یک اراده شکل نگرفته، باقی مانده اند. به نظر من پیام مقام معظم رهبری با این ریل هایی که به حوزه اقتصاد و فرهنگ اضافه کردند، حاکی از نگرانی حضرت ایشان است که ما در حوزه اقتصاد و فرهنگ تاکنون با عزم و اراده ملی و جمعی وارد عمل نشده ایم و متأسفانه آنچنان که باید مجاهده و حق جهاد را در راه اقتصاد و فرهنگ ادا می کردیم، نکردیم و این واقعیتی است که همه ما به عیان می بینیم و می دانیم.

* جنابعالی یک چهره فرهنگی هستید، لذا ترجیح می دهیم با شما درباره این حوزه و کاستی های موجود در آن صحبت کنیم. حوزه اقتصاد و حماسه اقتصادی همان طور که مقام معظم رهبری اشاره کردند در سال گذشته مغفول ماند و باری است که از سال گذشته و هم از سال های قبل از آن، بر زمین مانده است و باید برداشته و به سر منزل مقصود رسانده شود. اما در عرصه فرهنگ، متأسفانه شاهد یک وضعیت نامطلوب و در عین حال دیرپا هستیم. عرصه هنر اعم از حوزه های سینما، تئاتر و… عمدتاً در دست نیروهای غیرانقلابی است. در عرصه نویسندگی، کتاب و نشر گرفتار نوعی مافیا هستیم که آثار نیروهای انقلابی اصولاً دیده نشود. در عرصه مطبوعات شاهد یک ستاد فرماندهی برای نشریاتی هستیم که در ذات خود براندازی را دنبال می کنند. به نظر شما تا چه حد این امکان وجود دارد بتوانیم عرصه فرهنگ را سامان بدهیم؟

به اعتقاد من هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه های مختلف فرهنگ، پروژه براندازی آرام در حال جریان است و اتفاقاً در حوزه سیاست هم زمینه های فراوانی دارد، یعنی جبهه ای که علیه انقلاب اسلامی و در مقیاس کلان تر اندیشه شیعی شکل گرفته است، باید از منظرهای متعدد رصدکرد. این جبهه گشوده شده علیه انقلاب اسلامی، سربازان مختلفی هم دارد. عرصه رسانه و سینما و هنر هم همین وضعیت را دارند. بعضی از حوزه ها چون باید از امکانات دولتی استفاده کنند و به نوعی در تلاش هستند که از منابع عمومی بهره برداری کنند، فقط سعی می کنند معارضه آشکار نکنند، اما در عمل اسلام ستیزی و سوق دادن جامعه به چالش های فکری ضد اسلامی و ضد ایمانی، در آن جریان دارد، این واقعیتی است. زبان های مختلفی هم دارد. ما باید کسی را که می خواهد جامعه را به سمت نیهیلیسم ببرد، یا اندیشه فمینیسم را حاکم کند و یا می خواهد ایمان به خداوند را در شکل های مختلف به سخره بگیرد، همه را اعضای یک جبهه واحد می بینیم که به زبان ها و سلاح های مختلف دارند حرف می زنند و این کار را هم، کاملاً آگاهانه دارند انجام می دهند. به همین خاطر مقام معظم رهبری با درک عمیق وضعیت حاکم، نسبت به نیروهای فرهنگی انقلاب گله مند هستند. این دو عرصه مورد اشاره حضرت آقا، حاوی گله مندی و نگرانی است و نشان می دهد ما به اندازه کافی در این مسیر تلاش نکرده ایم.

* ممکن است مسئولان نهادهای فرهنگی دقیقاً خلاف ادعای شما را عنوان کنند. آنچه را که می گویید به چه شواهد یا مشاهداتی مستند می کنید؟

من در فضاهای آموزشی در رفت و آمد هستم و با دوستان مختلفی در این عرصه در تماس هستم و نتیجتاً از نزدیک دست بر آتش دارم و می بینم که متأسفانه دوستان ما به اندازه ای که باید و شاید و حق جهاد است، تلاش فکری نمی کنند. بخش زیادی از عرصه ها توسط دشمنان و مخالفان انقلاب به تصرف درآمده است، اما سؤال اینجاست که آیا دوستان ما هم به اندازه ای که وظیفه داشتند تلاش کافی و وافی انجام دادند که نتوانند این عرصه ها را تصاحب و تصرف کنند؟ من معتقدم نه! این تلاش از ناحیه دوستان ما صورت نگرفته است.

ارسال نظر

مهمترین اخبار

تازه های خبری