در نتیجه در سال ادعا شده در شایعه نه علیرضا پهلوی زنده بوده و نه فرودگاه جده ساخته شده بوده است!

راستی آزمایی سیلی زدن فرزند شاه به گوش کاردار سعودی

به گزارش قم خبر ، پخش سریع شایعات بی پایه و اساس در شبکه های اجتماعی یکی از معضلات اینترنت در سال های اخیر است. پخش شایعات مختلف به ویژه در مورد برخی اتفاقات تاریخی در هفته اخیر، موج جدید انتقادات از شبکه های اجتماعی در محافل رسانه ای و دانشگاهی به راه افتاده است.

شاید نتوان اقدام بی شرمانه دو مامور سعودی در تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده را برخلاف ادعای برخی مستقیما به پای دولت این کشور نوشت، اما سیاهه اقدامات آل سعود علیه مردم منطقه علی الخصوص ایران مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما متاسفانه برخی گروههای شایعه ساز که وقایع روزانه و تاریخی را تحریف می کنند برای ضربه و ایجاد شکاف بین حاکمیت و مردم، دروغ های شاخداری را به مردم القاء می نماید.

متن شایعه

سال ۱۳۳۸ شرطه عرب توهمین فرودگاه جده میزنه توگوش ی نفر پیرمرد زایر ترک ارومیه ای میادپیش شاه شکایت، شاه بی درنگ سفیرعربستان رو میخواد، که سفیرشون ایران نبوده!!

میگه سرکنسولشون بیاد، طرف میاد کاخ مرمر؛ توسالن انتظار، شاپور علیرضا برادرشاه وپسررضاشاه که خیلی هم قلدربوده داشته تنیس بازی میکرده، شاه صداش میکنه ،میگه بروبزن توگوش سرکنسول عربستان؛ شاهپورمیگه ولی اعلیحضرت!!!

میگه حرف نباشه و...ثانیه ای بعد...سرکنسول عربستان با صدای غرغروناراحتی کاخ مرمرروترک میکنه و بعد از ۵ روز مراتب عذرخواهی کتبی عربستان به ایران میرسه؛ به اون میگفتن، قلدری، عزت، اقتدار.

در پاسخ به شایعه

درگوشی زدن به سرکنسول عربستان توسط علیرضا پهلوی به دستور شاه ... !!

۱- شاپور علیرضا پهلوی برادر محمد رضا و فرزند رضاخان در سال ۱۳۳۳ در سانحه هوایی کشته شد!

لینک این مطلب در ویکی پدیا

۲- مراحل ساخت فرودگاه جده در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳ شمسی) آغاز گردید و در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰ شمسی) افتتاح گردید!

لینک این مطلب در ویکی پدیا

۳- در نتیجه در سال ادعا شده در شایعه نه علیرضا پهلوی زنده بوده و نه فرودگاه جده ساخته شده بوده است!

۴- این ماجرا و چنین تنشی در تاریخ روابط سیاسی ایران و عربستان ثبت نشده است!

لینک در سایت مرکز اسناد

۵- سفارتخانه در پایتخت کشورها مستقر می شود و کنسولگری در شهرهایی که مراودات خاصی در آنجا بین دو کشور باشد و پس از سفیر ، مقامی چون وزیر مختار یا کاردار عهده دار امور سفارتخانه است.

لذا کنسولگری در تهران نبوده که کنسول آن احضار شود!

لینک در سایت تبیان

۶- حادثه اخیر فرودگاه جده قلب تک تک ایرانیان را به درد آورده است و شایعاتی نیز جهت سواستفاده از این حادثه منتشر می شود که بعنوان مثال این مورد جهت القای کفایت سیاسی حکومت پهلوی تهیه شده است .

* حاجی ایرانی کشته شده به دست مأموران سعودی به اتهام توهین به خانه خدا

ابوطالب مدنی جوانی ۲۲ ساله از یزد و متولد ۱۳۰۰ش. بود که در سال ۱۳۲۲ش./ ۱۳۶۲ق. همراه همسرش به قصد انجام عبادت حج با کاروانی عازم مکه شد. آنان از مرز قصر شیرین وارد عراق و سپس کویت شدند و از آن‌جا به عربستان رفتند و از مسیر شنی با تحمل سختی فراوان در روز دوم یا سوم ذی‌حجه به مکه مکرّمه رسیدند و بی درنگ اعمال عمره تمتع را آغاز کردند. شب نهم ذی‌حجه راهی عرفات شده، به ترتیب اعمال عرفات، مشعر و منا را انجام دادند و روز سیزدهم برای انجام دادن اعمال مکه به طرف مسجدالحرام رفتند.

ابوطالب در حال طواف بر اثر گرمی هوا و پر بودن شکم، دچار حالت تهوع شد و برای این که زمین مسجد آلوده نشود، گوشه جامه احرام خود را مقابل دهان گرفت و در آن استفراغ کرد و اطراف آن را گرفت تا در مسجد نریزد. اما قدری از آن مواد از گوشه جامه‌اش بر سنگ‌های مسجدالحرام ریخت. شُرطی‌های سعودی به گمان آن که او قصد نجس‌کردن مسجد را دارد، وی را دستگیر کردند و همراه چند مصری به عنوان گواه، به شرطی‌خانه بردند و از آن‌جا نزد قاضی فرستادند. مصری‌ها به ناحق گواهی دادند و قاضی به قتل آن حاجی بی‌گناه حکم کرد. وی را روز بعد ۱۴ ذی‌حجه پیش چشم مردم در برابر مروه در خیابان با ضرب شمشیر، به جرم آلوده‌کردن خانه خدا کشتند.(۱)

بر پایه اتفاق‌نظر مذاهب چهارگانه فقهی اهل تسنن و نیز تشیع، حکم تنجیس عمدی بیت ‌الله، همانند حکم ارتداد، اعدام است. اما به اتفاق‌نظر همگان برای احراز جرم باید شرایط فاعل از عقل و بلوغ و قصد و اختیار محقق باشد. نیز گواهی عادلان یا اقرار فاعل لازم است.(۲)بر پایه گزارش هفته‌نامه ام القری، مقام‌های رسمی عربستان اعلان کردند که ابوطالب فرزند حسین از اتباع ایرانی و منتسب به شیعه در ۱۲ ذی‌حجه ۱۳۶۲ق. با همراه داشتن نجاسات به هدف افکندن آن در محل طواف و آزار حاجیان و اهانت به این مکان مقدس در حین ارتکاب جرم دستگیر شده و پس از تحقیق، جرم وی ثابت و حکم شرعی اعدام درباره او صادر و روز شنبه ۱۴ ذی‌حجه ۱۳۶۲ق. جاری شد.(۳)

همسر ابوطالب در شرح این رخداد می‌گوید: پیش از ورود به حرم در رستورانی نزدیک به آن‌جا ناهار خوردیم که احتمالاً غذایش فاسد بود. خستگی فراوان و گرمی هوا هم در این اتفاق تأثیر داشت. روز بعد که حکم صادر شد، مردم مقابل مروه تجمع کردند. ابوطالب دست بسته در میان مردم و شرطی‌ها قرار داشت و چون عربی نمی‌دانست، خیره خیره به اطراف می‌نگریست. آن‌گاه یکی از شرطی‌ها در گوشش چیزی گفت که بعداً معلوم شد جرم او (تلویث بیت*) را به وی گوشزد و کیفر آن را اعلام کرده است. اما وی چیزی نفهمید و هیچ واکنشی از خود نشان نداد. آن‌گاه جلاد آماده شد و شمشیر را از پشت به گردن او زد. وی که اکنون به ماجرا پی برده بود، سرش را شتابان به جلو کشید و تنها زخم کوچکی برداشت. در این لحظه تنها توانست این سخن را بگوید: «بالاخره کار خود را کردید!» آن‌گاه ضربه دیگر جلاد سرش را بر زمین انداخت.(۴)

بر پایه نقل حاجیان ایرانی، جسد ابوطالب را پس از اعدام به پزشکی قانونی بردند. چند ساعت بعد اجازه انتقال جسد به همراهانش داده شد. هنگام دریافت پیکر دیدند سرش بر عکس به بدنش دوخته شده و نیز مسئول بیمارستان هزینه دوختن سرش را طلب می‌کند. یکی از حاجیان با ناراحتی فریاد زد: هزینه را از کسی بگیر که حکم اعدامش را داده است! سرانجام جسد تحویل حاجیان شد و آنان پس از غسل دادن و کفن کردن، او را در قبرستان ابوطالب به خاک سپردند.(۵)

نقل شده که گروهی در ۱۴ ذی‌حجه همان سال در مسجدالحرام گرد آمدند و به شادی پرداخته، قتل ابوطالب را به یکدیگر تبریک ‌گفتند. آنان با مشاهده هر حاجی ایرانی به او اهانت کرده، وی را تهدید به قتل می‌نمودند. بر اثر این رخدادها، بیم و وحشت میان حاجیان ایرانی پدید آمد. آنان می‌کوشیدند به تنهایی جایی نروند و حتی هنگام نماز اهل سنت در مسجد نباشند و هنگام نماز و طواف نیز مراقب خود باشند.(۶)

پیش از این رخداد نیز اختلافی درباره روز عرفه و عید قربان میان شیعیان و دیدگاه رسمی عربستان پدید آمده بود. به‌ رغم توصیه آیت‌ الله سید ابوالحسن اصفهانی برای همراهی با نظر رسمی سنیان در عربستان و پرهیز از ایجاد اختلاف در مناسک حج، برخی شیعیان ایرانی در نامه‌ای به پادشاه عربستان خواهان انجام مراسم عرفه و منا در ایام مورد نظر خود شده بودند. همین درخواست خشم پادشاه را برانگیخت و گویا در ایجاد یا تهییج این فتنه و دست کم پیشگیری نکردن از آن، اثر داشته است.(۷)

پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان جهان پدید آمد. آیت‌ الله سید ابوالحسن اصفهانی که آن هنگام در کربلا مقیم بود، واکنشی تند نشان داد و در نامه‌ای به شاه ایران، سکوت او را ناروا دانست و خواهان واکنشی مناسب شد. اهالی نجف و کربلا اعتراضشان را در همایش‌ها و راهپیمایی‌هایی اعلان کردند.(۸)در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار شد. دو خواهر ابوطالب در مدّتی کوتاه بر اثر اندوه آن حادثه جان باختند.(۹)روزنامه‌ها و مجلات ایرانی چون اطلاعات، آژیر، آذربایجان، تهران مصور، امید، رعد، وصدای ایران و نیز نشریات عربی مانند منبر الشرق به بازتاب خبر و احیاناً نقد رفتار حکومت سعودی و طرح اندیشه ضرورت اصلاح سازمان مدیریت حج و حرمین پرداختند.(۱۰)نیز مکاتباتی میان دولت ایران و عربستان از جانب سفیر ایران در مصر صورت گرفت که حاوی اعتراض ایران و پاسخ عربستان بود. این رویداد به قطع روابط ایران و عربستان به مدت پنج سال انجامید و تا سال‌ها جز افرادی اندک، آن هم مخفیانه، کسی از ایران به حج نرفت. در سال ۱۳۲۷ش. به دستور نخست‌وزیر، دیگر بار روابط برقرار و باب حج گشوده شد.(۱۱)بازگشایی ارتباط و سفر حج ایرانیان بر پایه درخواست و تمایل هر دو کشور به جهت منافع مالی برای عربستان و تمایل شدید ایرانیان برای ادای مناسک حج رخ داد.(۱۲)

منابع
آهنگ حجاز:سید علی رضا حجازی، قم، فارس الحجاز، ۱۳۸۷ش؛ابوطالب یزدی شهید مروه:سید علی ق‍اضی ‌ع‍س‍ک‍ر، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش؛الرحلة الحجازیه:محمد لبیب البتنونی، مصر، المطبعة الجمالیه، ۱۳۲۹ق؛شرح لمعه:سید محمد جواد ذهنی تهرانی، وجدانی، ۱۳۶۶ش؛الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌ البیتعلیهم السلام:سید محمد غروی، مازج یاسر، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق؛خاطرات صدر الاشراف:محسن صدر، وحید، ۱۳۶۴ش.

(۱). ابوطالب یزدی، ص۱۳-۱۴.

(۲). الفقة علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۶۴۰؛ شرح لمعه، ج۱۴، ص۲۲۲.
(۳). آهنگ حجاز، ص۲۸۵.
(۴). ابوطالب یزدی، ص۱۳-۱۴.
(۵). ابوطالب یزدی، ص۱۲۵-۱۲۹.
(۶). خاطرات صدر الاشراف، ص۴۶۶-۴۶۸.
(۷). نک: ابوطالب یزدی، ص۲۱-۲۳.
(۸). ابوطالب یزدی، ص۸۲-۸۵.
(۹). ابوطالب یزدی، ص۸۶-۸۹.
(۱۰). ابوطالب یزدی، ص۹۰-۱۰۲.
(۱۱). الرحلة الحجازیه، ص۱۲۵.
(۱۲). خاطرات صدر الاشراف، ص۴۶۸

ارسال نظر

مهمترین اخبار

تازه های خبری