مهارت زندگی یک نیاز مهم برای پویایی و آرامش خانواده است به گونهای که اگر مهارتآفرینی نباشد، خانواده نمیتواند به حیات و کمال خود ادامه دهد، بلکه دچار بیماری شده و زمینه مرگ این ارگانیسم مهیا میشود.
به گزارش قم خبر به نقل از فارس , خانوادهها مانند موجودی زنده در حال رشد و پویایی هستند، بنابراین نیازمند تغذیه هستند و مهارت اعضای خانواده در حکم تغذیه سالم برای خانواده است.
اعضای خانواده برای اینکه بتوانند نقش مناسبی ایفا کنند باید مهارتهای زندگی را کسب کنند که بخشی از این مهارتها تجربی و بخشی آموزشی است.
رشد خانواده با کسب مهارتها میسر میشود، یعنی بسترها و زمینههایی را دربرمیگیرد که سبب میشود خانواده پیشرفت کند، اگر این بسترها و مهارتها نباشد، این ارگانیسم نمیتواند به کمال خودش برسد و حتی ممکن است نابود شود.
موفقیت در ازدواج تنها به این بستگی ندارد که ما شخص مناسبی برای خود پیدا کنیم، بلکه در این است که ما خود نیز شخص مناسبی باشیم.
حجتالاسلام اسماعیل چراغی استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در حوزه جامعهشناسی معتقد است اگر بخواهیم از فروپاشی خانواده جلوگیری کنیم، باید نظام آموزشی مهارتهای زندگی را در خانواده داشته باشیم.
وی میگوید: زمانی که دختر و پسر با هم ازدواج میکنند، نخستین مهارت که باید بیاموزند، مهارت همسرداری است و اینکه چه نقشی نسبت به همسر خود دارند.
طرح آموزش پیش از ازدواج امسال برای نخستینبار در قم با نظارت وزارت ورزش و جوانان اجرا شده و شرکت در این طرح از جمله ملزومات دریافت وام ازدواج است و در آن چگونگی برخورد با اختلافات در زندگی مشترک، طرز تصمیمگیری و تعامل و مشارکت فکری دو طرفه به زوجهای جوان آموزش داده میشود.
چراغی نقدی در زمینه نظامهای خانواده ذکر و تصریح میکند: در این عالم همه چیز را تخصصگرا میدانیم بنابراین برای انجام کارها در نظام خانواده نیاز به تخصص داریم.
به گفته چراغی پسر و دختری که همدیگر را میبینند و به یکدیگر علاقهمند میشوند، ولی مهارت ورود به زندگی را به آنها یاد ندادیم، با مشکل مواجه میشوند.
بسیاری از جوانان به این دلیل کارشان به طلاق کشیده میشود که مهارت نقش متفاوت در خانواده را ندارند، مرد نمیداند چگونه باید با همسر خود برخورد کند و چه وظیفهای دارد و از آن طرف زن نمیداند با مرد چگونه برخورد کند.
محبت کردن و مهرورزی، تکریم، بردباری، شکیبایی و احترام به بستگان همسر از جمله وظایف مشترک زن و مرد و خوشرویی، خوشخلقی، غیرت نسبت به همسر و فراهمسازی امکانات و رفاه برای اعضای خانواده از جمله وظایف مردان و تکریم شوهر، همراهی و همدلی با همسر، شاکر بودن و قناعتپیشگی در زندگی، پرهیز از عیبجویی و مدیریت و تدبیر امور خانه از جمله وظایف زنان است.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) میگوید: در نظام خانواده اسلامی مرد از سوی پروردگار به عنوان حافظ و نگهبان کیان خانواده معرفی شده، این مسئله مهمی است که در خانواده زن این مسئله را بپذیرد.
وی ادامه میدهد: مردان نیز باید از طرفی بپذیرند درست است که مسئول اجرایی خانواده شدهاند و کارهای اجرایی و نگهبانی از کیان خانواده بر عهده آنها است، ولی در کنار این نگهبانی باید مهر، محبت و لطافت مدنظر قرار گیرد.
چراغی عنوان میکند: یکی از حقوق مرد این است که زن موقع خروج از خانه اجازه بگیرد، ولی مردان اجازه ندارند که از این اجازه گرفتن سوءاستفاده کنند و آزار و اذیت همسرش را به وجود آورند.
سمیه یکی از افرادی است که در این اواخر با همسر خود با مشکل مواجه شده بود، وی پس از مراجعه به مشاور متوجه شد که مهارت ارتباط با همسرش را نمیداند و حرفها و سخنان همسرش را درک نمیکند ولی پس از مشاوره متوجه شد که باید مهارتهایی کسب شود تا ارتباط بین او و همسرش به طور مطلوب ادامه پیدا کند.
صادق سلمانیان مسئول دفتر مشاوره ادارهکل بهزیستی استان قم با اشاره به مراجعه افراد به دفتر مشاوره بهزیستی استان قم میگوید: بسیاری افراد با مراجعه به مشاور متوجه میشوند که شناختی نسبت به روحیات یگدیگر ندارند.
وی خاطرنشان کرد: افراد باید مهارت ارتباط موثر را بیاموزند، خشم خود را بتوانند کنترل کنند و مهارت تصمیمگیری و حل مسئله را یاد بگیرند، البته این مهارتها به صورت فردی و گروهی آموزش داده میشود.
به گفته سلمانیان در شش نخست امسال 12 هزار تماس تلفنی به مراکز 1480 صورت گرفته که 40 درصد آنها مربوط به مشکلات خانواده، نداشتن مهارتها و درک نکردن یکدیگر است.
در مراکز مشاوره حضوری حدود 7 هزار مشاوره حضوری صورت گرفته که از این تعداد 30 تا 40 درصد مربوط به خانوادهها و زوجینی است که با یکدیگر مشکل دارند.
مرحله دوم زندگی پس از تولد فرزند آغاز میشود که یک نقش، بر نقشهای مرد و زن افزوده میشود، تاکنون تنها لازم بود که زن و مرد همسر یکدیگر باشند و این مهارت کافی بود ولی در این مرحله نقش مادر و پدر را نیز باید ایفا کنند.
خانواده نخستین و مهمترین عامل در تکوین شخصیت کودکان است، شخصیت کودکان در خانواده شکل میگیرد، خانواده در رشد روانی، اخلاقی و معنوی و هیجانی کودکان تاثیر دارد.
چراغی معتقد است که هر کسی همسر خوبی بود، دلیل بر آن نیست که پدر و مادر خوبی باشد، ممکن است مردی ایفای نقش همسری را برای زنش خوب بداند، ولی نتواند در ایفای نقش پدری موفق عمل کند، البته عکس این امر نیز صادق است.
خانواده با تولد فرزند نیاز جدیدی پیدا کرده و برای مدیریت این نیاز به کسب مهارت احتیاج دارد، البته باید بدانیم در حقیقت فرزندان مانند ماده خام در دست ما هستند که بر اساس مهارت ما پرورش پیدا میکنند.
خانواده در حال تغییر بوده و دارای مراحل متعدد و متوالی است و در هر مرحله یک نقش بر نقشهای ما افزوده میشود که مهارت خاص خود را میخواهد و این مهارت باید آموزش داده شود.
بخشی از مهارتها با فرهنگسازی منتقل میشود که سه سطح، کلان و حاکمیتی، سطح میانه مانند آموزش و پرورش و صدا و سیما و سطح خرد تعامل بین انسانها مانند خواهر، برادر، پدر و مادر و پدر بزرگ و مادربزرگ را در برمیگیرد.
چراغی تصریح میکند: در سطح حاکمیتی و میانی، در واقع سطوحی که فرهنگساز بودند تلاشی نداشته یا اینکه گاهی بر عکس تلاش کردند؛ به عنوان مثال در سطح فردی روحانیت و متصدیان دین ما میگویند که ارتباط بین دختر و پسر نباید باشد و باید محدودیت رفتاری با نامحرم داشته باشید، ولی دلیل اینکه این ارتباط افزایش پیدا کرده چیست؟ این امر در نتیجه عدم تطابق و هماهنگی بین این سه سطح رخ داده است.
وی یادآور میشود: مقداری از مهارتها در آغاز باید آموزش داده شوند، ولی در استمرار نیاز به تجربه است، به طور مطلق تجربی یا آموزشی نیست.
شاید بیان شود که خانوادهها در دوران گذشته سازگاری بیشتری داشتند در حالی که در زمینه مهارتهای زندگی آموزشی نمیدیدند.
چراغی با بیان اینکه خانواده سنتی با خانواده امروزی قابل مقایسه نیست، خاطرنشان میکند: برخی انتظارات در خانوادههای قدیمی وجود نداشت و رفتار رمانتیک و عاشقانه بین دختر و پسر نبود ولی اکنون محور زندگی، عشق است.
آزادی زنها در گذشته جایگاهی نداشت ولی اکنون اوقات فراغت برای زنان وجود دارد، مقایسه دو زمان در خانواده درست نیست، اکنون انتظاراتی از اعضای خانواده است و نقشهایی به اعضای خانواده اضافه شده است.
وی ضمن مقایسه مهارتهای زندگی در شهرهای مختلف میگوید: جوامعی که سنتیتر باشند به صورت تجربیتر مهارتهای زندگی در متن آنها وارد میشود ولی در جامعه مدرن انسانها نیازمند هستند که این مهارتها را بیاموزند.
زمانی که نظام معنایی ما مدرن و آزادیها بیشتر شد، تحولات خانواده و بحران خانواده بیشتر و تعلق به نظام خویشاوندی کمتر میشود، این امر سبب میشود پیوندها وجود نداشته و انسانها نگاهشان به طلاق تغییر میکند.
چراغی تصریح میکند: در جامعه سنتی پیوندهای خویشاوندی قوی است و عدهای جمع میشوند و مشکلات را با تشکیل محکمه خانواده حل میکنند، با توجه به اینکه قم نسبت به برخی شهرها سنتیتر است، آمار اختلافات خانوادگی در آن کمتر است.
وی میگوید: دینداری میتواند به عنوان مهارتی در خانوادهها استفاده شود، به طوری که هر مقدار دینداری تقویت شود، بحران طلاق کاهش پیدا میکند.
مهارت زندگی یک نیاز مهم برای پویایی خانواده است، به گونهای که اگر مهارتآفرینی نباشد، خانواده نمیتواند به حیات و کمال خود ادامه دهد، بلکه دچار مریضی شده و زمینه مرگ و متلاشی شدن این ارگانیسم مهیا میشود.
ارسال نظر