کد خبر: 7202

گزارش قم خبر به مناسبت هفته دفاع مقدس:

رفقایش می گفتند الهی العفو گفتن نماز شبش تا چند سنگر دیگر هم می رفت وبا صدای لرزان از شعری که امیر مرتب می خوانده می گوید: "دست من قطع کنید پای مرا قطع کنید می کشم منت اگر تیر به چشمم بزنید "

به گزارش قم خبر؛ بهاربود شادی وسرورهمه جا موج می زد بوی عیدی ،سفره های هفت سین با طرح قدیمی وسنتی همه جا پهن بود همه ی هم قطارهایش خوشحال بودند اما او تنها وغمگین کنار پس کوچه های محله قدیمیشان پرسه می زد ونمی دانست چه باید بکند به وصیت پدرش گوش دهد یا به نوای دل بی قرار خودش، دلش را به دریا زد فردای آن روز شب هفت پدرش بود وای چه گذشت برامیر، امیری که از کودکی تنها وبه واسطه ی عمه اش بزرگ شده بود امیری که طمع تلخ بی مادری را خوب چشیده بود، معنی اینکه مادری باشد اما جایی برای درآغوش گرفتنش نباشد یعنی چه، دست پر مهر مادری دردنیا باشد اما از نوازشش بی نصیب بمانی یعنی چه ؟!

 
بابت خون امیرم سهمیه نگرفته ام
 
عمه زهرابا چهره ای فرسوده، صدای لرزان ازآن دوران می گوید: برادرم رفته بود سرکار بنایی از پشت شیشه ربابه را می بیند ویه دل نه صد دل عاشقش می شود. زیرلب می خندد درآن روزها مادرم می گفت:عروسمان را از پشت ویترین پسندیده...
 
عقد کردنند ربابه نمی دونم چه بیماری ای داشت که دکترا بهش گفته بودند نباید حامله بشه.
 
دردوران بارداری ،ربابه مرتب زمین می خورد دست وپایش کم کم شل تر می شد، تا به دنیا آمدن امیر کاملا فلج شد، امیر شش ماهه بود که ربابه برای اینکه شرمنده برادرم واطرافیان نباشد مهرش را حلال و جونش را آزاد کرد و رفت...هر چقدر التماس کردیم دیگر فایده ای نداشت.
 
اشک در چشمان عمه خانم یا به قول امیرعمه زهراجمع می شود، بغض گلویش را می گیرد، خدا بیاموز داداش حسینم امیر را به دست می گرفت از این خونه به اون خونه ...حریره بادام درست می کردم برایش...
 
از او می خواهم یکی از خاطرات امیررا بگوید: نگاه می کند وچه معصومانه زیر لب می گوید خدایا یاریم کن ننه من دیگه برام ذهنی نمانده زندگی امیر سختی سختی سختی وآخرش شیرین بود.
 
صدای بستی فروش دوره گرد می آید اشکی از سر ذوق می ریزد می خندد خودش کمکم کرد، تابستان بود امیر گلو درد کرده بود من نبودم مثل الان بستنی فروش داد میزد بستنی، بستنی...امیر پیش دخترم بود وقتی آمدم دیدم امیر از گریه هلاک شده است ودخترم برای اینکه گلویش بدتر نشود بستنی نخریده بود، سریع رفتم یک بستنی خریدم آخه دل نداشتم امیر گریه کند...
 
عمه زهرا ادامه می دهد: شب هفت برادرم، صبح بود که امیر کوله بارش را بست، داداش حسینم قبول نمی کرد وهرکسی پا درمیانی میکرد که امیر برود جبهه ناراحت می شد ومی گفت اخه بی غیرتا من یدونه دارم.
 
امیر با تمام غرورش وبا هدف والایی به راه افتاد راهی که برایش بهترین بود راهی که...چه فضایی ،همه یکرنگ بودند ساده وبی آلایش، خون گرم ومهربان همه جا خاکی بود لباس ها، سفره ها، خلق وخوی ها، هیچ کس به فکر خود نمایی وجلب توجه نبود انگار آن ها می خواستند مثل دانه ای پنهان شوند تا دیده نشوند شاید نمی دانستند روزی همان دانه به سپیدی تبدیل می شود که همه جا را می گیرد، آن ها شاید پنهان شدند! اما امروز همه جا نام ویادشان هست ،همه اهل ایثار بودند برای دفاع از وطن وناموس این مرزوبوم جان خود را به خطر انداختند وبا شنیدن خبرشهادت، هم سنگریشان خوشحال وبا افسوس می گفتند خدایا پس کی نوبت من می شود...
عمه خانم می گوید: رفقایش می گفتند الهی العفو گفتن نماز شبش تا چند سنگر دیگر هم می رفت وبا صدای لرزان از شعری که امیر مرتب می خوانده می گوید: "دست من قطع کنید پای مرا قطع کنید می کشم منت اگر تیر به چشمم بزنید "
 
از روزی که خبر شهادت امیر را آورده اند می گوید: آن روز 110شهید وارد قم شد که یکی از آن ها امیرمن بود...عجب روزهایی بود عطر شهادت عجیب در شهر استشمام می شد عطری غریب از بوی خاک...
 
هم سنگر هایش می گفتند: شب قبل از شهادتش از خواب می پرد وبه رفقایش می گوید امشب شب آخر من است بابام اومد به خوابم و گفت"امیر بابا من منتظرتم زود بیا"
30ساعت لب تشنه در جبهه مهران بودند که تیر می خورد به چشمش وکاملا چشمهایش از پشت سرش می زند بیرون وبه درجه رفیع شهادت نائل می شود.
 
عکسش را به من نشان می دهد که درتابوت انداخته بودند دلم نمی آید نگاه کنم باز زیر لب می خواند و این بارگریه می کند "دست من قطع کنید پای مرا قطع کنید می کشم منت اگر تیر به چشمم بزنید"
 
عمه زهرا از ربابه می گوید: درآن زمان که امیر شهید شد ربابه بی خبردر آسایشگاه بود وپرستارها نامه می نوشتند ومی گفتند پسرت از جبهه فرستاده ربابه هم هر دختری را می دید نشون کرده امیر می کرد.چند وقت بعد از شهادت امیر ربابه بی خبر از شهادت پسرش مرد.
هرسال دلم می خواهد، برایش سالگرد می گیرم وبه بچه هایم وصیت کرده ام بعد از مرگم برای امیرم شب سال بگیرند.
 
عمه زهرا همه افتخارش این است که او را بزرگ کرده است وهرسال برایش سالگرد می گیرد وبا غرور سر را بالا می گیرد ومی گوید: بابت خون امیرش که در راه خدا و اسلام ریخته است سهمیه ای نگرفته است...؟!
 
"وصیت نامه"
 
هنگامی که پاک از دنیا بروی درزمره شهیدان خواهی بود (این را درپلاکارتم بنوسید)
به نام او به نام خدا که از اویم، برای اویم ،هستیم برای اوست، رفتنم برای اوست ،وبازگشتم به سوی اوست، جنگ، جنگ است وعزت وشرف ما درگرو همین مبارزات است با درود وسلام برپیامبراکرم(ص)، امام زمان (عج)وامام امت خمینی کبیر، من به عنوان یک جوان مسلمان میهن اسلامی آرزو دارم درجنگ بر علیه کفر شرکت کنم شاید خدمتی به اسلام کرده و راه شهیدان را رفته باشم دراین چند سال آرزویم بود درجنگ شرکت کنم وبا کافران بجنگم.
 
چند کلامی با مادرم دارم شما زحمات زیادی برای من کشیده اید ومن نتوانسته ام هیچ کاری برای شما بکنم، مادرم بیدارباش که شهادت من، تو را از هدفت باز نستاند چرا که هدفمان بسی بالاتر از اینهاست که درراه خدا به چنین حوادث کوچکی توجه شود واز برادران وخواهران خویش می خواهم صبر داشته باشند ودرشهادتم گریه نکنند که نشانه سستی وضعف ودشمن شاد کن است. من با شهادتم باعروس زیبای شهادت ازدواج کرده ام وبه آرزوی دیرینه خود رسیده ام وامیدوارم که خداوند این قربانی را از خانواده ما قبول کند واز همه فامیل وآشنایان حلالیت می طلبم واز آنها می خواهم هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوند و راه حسین(ع) را سر مشق زندگی خودشان قرار دهند واکنون که لشکر اسلام به یاری خدا وامام زمان (عج ) وبه رهبری حضرت امام خمینی آخرین ضربات رابه کفر وارد می کند وبه یاری حق پیروزی نهایی نزدیک است، به جبهه حق علیه باطل می روم تا شاید بتوانم اندکی به صدای نایب بر حق امام زمان(عج) امام خمینی پاسخ داده باشم .درمراسم شهادتم حداکثر صرفه جویی بشود من نماز و روزه قضا دارم برایم انجام دهید که پیش امام حسین(ع) وخدایم رو سفید باشم راستی من نذرکرده ام اگرشهید شدم، 500تومان در ضریح حضرت معصومه(س) بابت من بیندازید.
 
 ودر پایان از همه می خواهم بر ای سلامتی امام خمینی دعا کنید و دفاع از اسلام وروحانیت را فراموش نکنید.
 
امیرنیکوکلام اعظم؛ فرزند حسین؛ اهل قم؛ در سن19 سالگی در تاریخ 10/4/65 به شهادت رسید و در گلزار شهدای قم ،قطعه 10،ردیف 8، شماره 492 دفن است.
 
گزارش از فریده اریس

انتهای پیام/

ارسال نظر

مهمترین اخبار

تازه های خبری