کد خبر: 13684

ایران برگر - مسعود جعفری جوزانی

به گزارش قم خبر، فیلم ایران‌برگر داستان طنازانه‌ای از یک روستای کوچک است که مردمانش با کاندیداتوری دو تن از اهالی روستا در انتخابات، درگیر حوادثی جالب می‌شوند. حضور این فیلم در کنار فیلم‌های دیگری مثل رخ دیوانه و عصر یخبندان، برای بار چندم پیام رویگردانی دوستداران سینما را از آثار مأیوس و دلمردۀ شبه‌روشنفکری و استقبال آن‌ها از سینمای زنده و پرنشاط، به گوش آن‌ها که باید رساند.

ایران‌بگر داستان مفرحی است از ماجراهای یک روستا که در آن یک گروه فیلمساز برای ساخت مستندی وارد روستا می‌شوند؛ اما حضور نامتجانس و بیگانۀ آن‌ها اهالی را نگران می‌کند. تا آنجا که گروهی از جوانان روستا برای اطلاع از دلیل سفر این گروه فیلمساز، آن‌ها را به بند می‌کشند. همزمان با این گروه، دو نفر دیگر با عنوان مشاور وارد روستا می‌شوند و تلاش می‌کنند دو تن از اهالی معتبر و خوش‌نام روستا را برای شرکت در انتخابات ترغیب کنند. با اعلام کاندیداتوری این دو نفر، در میان اهالی، گروه‌بندی‌ها و صف‌آرایی‌هایی شکل می‌گیرد که حوادث و درگیری‌هایی را در پی دارد. در ادامه با گرم‌تر شدن تنور رقابت، هر یک از دو طرف سعی می‌کنند با روش‌هایی اقدام به رأی خریدن کنند و حتی از همان گروه فیلم‌برداری نیز به نفع خود بهره جویند. اما در پایان با اطلاع مردم از آنچه به نفع سرنوشت روستایشان است، کاندیدای سومی که فرد سالم‌ و کم‌حاشیه‌تری است به عنوان نمایندۀ مردم انتخاب می‌شود.

ایران‌برگر فیلم قابل احترامی است که به رغم انتخاب زبان طنازانه و گاهی هجوآمیزش، هیچگاه به هزل‌گویی و لودگی درنمی‌غلطد. هم انتقادهای صریح و آشکار به بسیاری از کاستی‌ها و ناراستی‌های سیاسی‌ و اجتماعی در کشور دارد و هم دامن خود را به تخریب و سیاه‌نمایی بی‌اثر نمی‌آلاید. هم داعی به ارزش‌های اصلی جامعه و اصول ملی است و هم روایتش به گُل‌درشت‌گویی و حرف‌های شعاری نمی‌انجامد. شاید از اصلی‌ترین راه‌های این حفظ تعادل را بتوان بیان طنزگونۀ فیلم دانست؛ بیانی که البته از سوی برخی از منتقدان گاهی با انتقادهایی نیز روبرو شده و زبان فیلم را در تعارض با اصول اولیۀ سینما معرفی کرده است. حقیقت آن است که ایران‌برگر از این زاویه شباهت‌های بسیاری به برخی از طنزهای نودشبی تلویزیونی یافته است و حتی گاهی صحنه‌هایی از آن می‌تواند سریالی مثل «برره»، ساختۀ مهران مدیری را به ذهن متبادر سازد. به بیان دیگر تکثر آدم‌های تیپیکال و خالی بودن جای شخصیت در فیلم و همچنین عدم تبعیت خط داستان از منطق روایت سینمایی، این اثر را از تبدیل شدن به یک اثر سینمایی چهاردانگه دور ساخته است. اما اگر از زاویه‌ای دیگر سینما را محدود به این چارچوب‌های بسته نسازیم و معیار سنجشمان در ارزیابی یک فیلم توان قصه‌گویی آن فیلم و همراهی کامل مخاطب با آن تا لحظۀ آخر باشد، باید ایران‌برگر را یک فیلم موفق بدانیم. ایران برگر فیلمی است که چه با پرسوناژ و چه با تیپ، مخاطبش را پای پردۀ نقره‌ای و روی صندلی تا پایان می‌نشاند و بدون لکنت همۀ آنچه را که قصد کرده است، روایت می‌کند.

 

نکتۀ مهمی که در خصوص این فیلم باید مورد توجه قرار داد، بیان استعاری یا نمادگرایانۀ آن است. در این فیلم شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی وجود دارد که به شدت ظرفیت تأویلی دارند و می‌توانند استعاره‌ای باشند از برخی مصادیق در جامعۀ امروز. به عنوان مثال دعوای دو تن از بزرگان روستا، تداعی‌گر مناسبات مبان برخی از احزاب سیاسی در کشور است و برخی از خلقیات اهالی روستا می‌تواند نمادی از رفتارهای غلط مردم جامعه باشد. اما همانند بسیاری از آثار مشابه، مشکل آنجا سر بر خواهد آورد که بخواهیم تک تک آدم‌ها و اتفاقات داخل روستا را استعاری تفسیر کنیم. در حالی که ممکن است بسیاری از آن‌ها معنایی وسیع‌تر و سیال‌تر از مطابقت با یک مصداق مشخص در جهان واقعی داشته باشند. به عنوان مثال برخلاف دو کاندیدای اصلی، کاندیدای سوم اصلاً ظرفیت تأویل ندارد و حضور او در فیلم بیشتر جهت نمایش ایده‌آل مطلوب است. همچنین است نقش پیرِ تارکِ دنیایی که در پایان فیلم وارد قصه می‌شود و تلاش مخاطب برای رمزگشایی از او می‌تواند او را به بیراهه بکشاند. چه بسا این نقش را نیز باید نه در متن جامعۀ امروز، که در هاله‌ای از مفاهیم و معانی فرهنگی و اساطیری جستجو کرد.  

ایران‌برگر البته تفاوت‌های دیگری نیز با سریالی مثل برره دارد. در این فیلم بر خلاف موارد مشابه، هیچگاه چهرۀ روستاییان و به تعبیر دیگر فرهنگ‌های محلی در برابر چهرۀ نمایندگانی از شهر، تخریب و تحقیر نشده است. شوخی‌های این فیلم همۀ اقشار را در بر می‌گیرد و شامل نمایندگانی از جامعۀ مدرن شهری نیز می‌شود. بر خلاف برره که عمدۀ بار طنز خود را بر روی تعارض جهان منطقی و عاقلانۀ مرد تبعیدی و جهان بدوی و غیر متمدن اهالی روستا سوار کرده بود. حتی با بازخوانی مفهوم غذایی به نام «ایران‌برگر» در داستان و تفاوت آن با همبرگر، می‌توان نگاه فیلم را به فرهنگ‌های محلی و بومی نگاهی کاملاً احترام‌آمیز و چه بسا ستایشگر یافت.

آخرین نکته‌ای که می‌توان دربارۀ این فیلم به آن اشاره کرد، شجاعت و حریت فیلم در نقدی است که به حوادث سیاسی سال‌های اخیر دارد و تفسیری که فیلم از اتفاقی مثل فتنۀ هشتاد و هشت ارائه کرده است؛ بدون ترس از هو شدن و بایکوت شدن از سوی هم‌قطارانی که دست بر قضا در موارد مشابه اثبات کرده‌اند ید طولایی در این‌ نوع رفتارها دارند. ایران‌برگر فیلم ارزشمندی است که با اتخاذ موضعی مستقلانه و البته آزادمنشانه، در بیانی طنز‌آمیز حوادث ناخوشایند پایان دهۀ هشتاد را مورد بازخوانی قرار می‌دهد و البته با نگاهی امیدوار و دغدغه‌مند به آینده، تصویری روشن از مسیر پیش روی کشور ترسیم می‌کند.

 

 

محمدرضا وحیدزاده

 

ارسال نظر

مهمترین اخبار

تازه های خبری