وضعیت‌شناسی علم در ایران

الف) وضعیت امروز جمهوری اسلامی در جهان

  • در برهه‌ی اخیر، اروپا زودتر به علم جدید رسید. اینها سعی کردند علم را انحصاری کنند و این وسیله‌ی پیشرفت و سیادت را برای خودشان نگه دارند و از آن حداکثر استفاده را برای به دست آوردن سیادت سیاسی و اقتصادی ببرند.[1]
  • امروز کسانی در دنیا زور می‌گویند، خلاف قوانین بین‌المللی رفتار می‌کنند، وقیحانه‌ترین موضع را در دنیای تعامل بین‌المللی انسان‌ها، ملت‌ها و دولت‌ها می‌گیرند و خجالت هم نمی‌کشند؛ چون قدرت دارند؛ قدرت علمی، که منشأ قدرت اقتصادی و سیاسی‌شان هم هست.[2]
  • غربی‌ها کشورهای تحت ستم استعمار را در عقب‌ماندگی علمی نگه داشتند؛ هم عملاً مانع پیشرفت آنها شدند، هم روحاً آنها را تضعیف کردند تا احساس کنند قادر نیستند.[3]
  • ما حرف‌های حقّ زیادی داریم؛ منطقمان را شجاعانه می‌گوییم و در صحنه‌های رویاروییِ منطقی هم اثبات می‌کنیم، در عمل هم غربی‌ها نتوانسته‌اند به آرزوهای خودشان در مورد این ملت برسند؛ اما احتیاج به «قدرت بین‌المللی» داریم تا بتوانیم این راه را بی‌دغدغه، درست، کامل و همه‌جانبه ادامه دهیم. پایه و مایه‌ی قدرت اقتصادی و سیاسی و نفوذ فرهنگی، قدرت علمی است. یک ملت، با اقتدار علمی می‌تواند سخن خود را به گوش دنیا برساند و سیاست برتر و دست والا را در دنیای سیاسی حائز شود.[4]
  • جایگاه جمهوری اسلامی به چالش کشیدن زشتی‌ها، سختی‌ها و دردمندی‌هایی است که از سلطه‌ی زر و زور و حاکمیت فساد مالی و قدرت، در دنیا به‌وجود آمده؛ این را دست کم نگیرید. این مواجه کار یک انسان، یک حزب و یک مجموعه نیست. آن چیزی که می‌تواند در مقابل این امواج کُشنده و کوبنده بایستد، یک هویت عظیم جمعیِ بین‌المللی است که امروز در حال شکل گرفتن است و محورش هم نظام جمهوری اسلامی است. علت شلاق‌هایی هم که بر پیکر جمهوری اسلامی پی‌درپی وارد می‌کنند، همین است.[5]
  • شما خیال می‌کنید در دنیای فوق مدرنِ پیشرفته‌ی علمی و این همه ثروت متراکم، این چیز کمی است که یک مجموعه‌ی سیاسی به نام دین و معنویت و عدالت و با پشتیبانی مردم به‌وجود بیاید و چنین جایگاه و موقعیتی پیدا کند؟ ریسمان‌ها و میخ‌های عمیقی که این خیمه دارد، در کشورهای دیگر کوبیده شده است. این شأن ماست. ما می‌توانیم پایه‌های غلطی را که قدرت اقتصادی متمرکزِ متراکمِ دستگاه‌های شیطانی برای خود به‌وجود آورده‌اند، به چالش بکشیم.[6]
  • امروز مهمترین نیاز دنیای اسلام و امت اسلامی این است که جوهر اسلام ناب و آن گوهر تابناک بتواند به اهداف خودش برسد، با شکلی که تهمت بی‌سوادی، تحجّر، مقدس‌مآبی و عقب‌مانده بودن به آن وارد نیاید. آن وقت حرکت ملت‌ها به سمت این آرمان‌های بلند، منطقی خواهد شد و نخبگان جوامع، خودشان سربازان و بسیجیان این راه خواهند شد.[7]
  • قدرت‌هایی که در بخش‌های مختلف باید به‌وجود بیاوریم، در درجه‌ی اول قدرت علمی است. دانشگاه‌ها در این زمینه مسؤولیت دارند. ایران اسلامی باید بتواند در زمینه‌ی علمی سخن خود را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد؛ چون علم ثروت، قدرت نظامی و اعتماد به نفس هم ایجاد می‌کند. من بارها گفته‌ام، باز هم می‌گویم و باز هم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربنای اقتدار آینده‌ی شما ملت عزیز در قدرت علمی است.[8]
  • جمهوری اسلامی همان نظامی است که روز اوّلی که به‌وجود آمد، مستکبران عالم نه تصور می‌کردند و نه اگر تصور می‌کردند، یک موی تنشان راضی بود که این کشور بتواند در زمینه‌های علمی پیشرفت کند.[9]
  • آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، نیاز امروز دنیاست.[10]

 

ب) جایگاه و اهمیت علم و دانش در پیشرفت کشور

  • علم قدرت و اقتدار است. هر کسی که علم را پیدا کند، می‌تواند فرمانروایی کند. هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایی کنند.[11]
  • اعتقاد راسخ بر این است که پیشرفت علمی و رشد علمی در رأس همه‌ی کارهای اساسی برای پیشرفت کشور باشد. مهم‌ترین زیرساخت کشور، زیرساخت انسانی است به وسیله‌ی علم. ما باید خود را از فقر علمی نجات دهیم؛ این مسأله‌ی اول و اساسی ماست.[12]
  • پایه‌ی فناوری‌های پیشرفته و رشد تمدن، دانش است؛ اگر بخواهید این دانش را از دیگران بگیرید و مصرف‌کننده باشید، به هیچ جا نخواهید رسید. باید این دانش در داخل برویَد. همان‌طور که من مکرر عرض کرده‌ام همیشه که نمی‌شود یک ملت شاگرد بماند.[13]
  • امروز نظام جمهوری اسلامی داعیه‌ی عدالت و مبارزه‌ی با ظلم و دفاع از ارزش‌های والای انسانی را دارد. چنین نظامی اگر بتواند مردم خود را به اوج علمی برساند، برای مستکبران عالم خطر بزرگی به وجود خواهد آورد.[14]
  • امروز در کشور ما آگاهی به معنای خودشناسی و آگاهی به معنای دشمن‌شناسی و توطئه‌شناسی هست: یعنی آگاهی به توانایی و استعداد ذاتی خود و آگاهی به این‌که قدرت‌های در پی سیطره‌ی بر کشور ما مهمترین معارضِ دانشمند شدن و پیشرفت علمی کشور ما هستند.[15]

 

 

 

آسیب‌شناسی علم در ایران

الف) آسیب‌شناسی فضای علمی کشور

  • اگر امروز دنیای اسلام از لحاظ اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی عقب‌مانده است، به خاطر آن است که رقیب، یعنی دنیای غرب، مجهز به سلاح علم است. از سلاح علم برای غلبه‌ی در میدان‌های سیاست، اقتصاد و فرهنگ استفاده می‌کند.[16]
  • استعمارگران غربی ملت ما را در یک دوره‌ی طولانی از پیشرفت باز داشتند. البته سیاست‌های دیکتاتوری و مستبدانه‌ی داخلی یا سوء اداره‌ی دولت‌ها نیز تأثیر داشته، اما اقدام غربی‌ها مهمترین تأثیر را گذاشت.[17]
  • ما از علم عقب ماندیم و از ناحیه‌ی عقب‌ماندگی در علم ضربه خورده‌ایم. نه فقط در دوران پنجاه‌ساله‌ی پهلوی، بلکه از دوران قاجاریه، و پهلوی مظهر این عقب‌ماندگی علمی است. ما تلاش می‌کنیم و وظیفه‌ی دانشگاهاست که این درّه‌ی وسیع علمی را پُر کند.[18]
  • در طول این سال‌ها، از طرف دستگاه استکبار، در دنیای اسلام برای خریدن نخبگان پول‌های زیادی خرج شد و اقداماتی انجام شد.افرادی که از لحاظ علمی یا سیاسی نخبه بودند؛ اما ارزش درونی‌شانپایین بود قلم‌ها و زبان‌هایشان را فروختند، حتی فکرها و وجودشان را فروختند؛ این از زمانی شروع شدکه روشنفکری غربی در ایران به وجود آمد.[19]
  • درنتیجه، حرکت‌های عمومی مردمی نه فقط از سوی نخبگان همراهی نشد؛ بلکه حتی نخبگان مثل دیواری در مقابل آن ایستادند. بهانه‌ی آنها هم این بود که اینها قدیمی است، متحجّرانه است، آخوندبازی است و ...[20]
  • روشنفکری در کشور ما از اول بیمار و وابسته به بیگانه متولد شد. مفهوم تجدد نیز در کشور ما بیمار، معیوب و معلول متولد شد. از دوره قاجار و اوج آن در دوره پهلوی، در قاموس متجددین کشور ما «تجدد» به معنای تقلید از غرب بود.[21]
  • یک عده آدم ضعیف‌النفس دلباخته‌ی غربی‌ها شده‌اند و نگاه می‌کنند به دهن اینها که ببینند چه می‌گویند؛ هر چه آنها گفته‌اند، برایشان می‌شود وحی مُنزل؛ این است که بد و غلط است.[22]
  • مشکل ما در گذشته همیشه این بوده که در همه‌ی زمینه‌های علمی چشم‌بسته و تقلیدی نگاه کردیم که غربی‌ها چه می‌گویند. درست است که غربی‌ها در حرکت علمی حداقل دو قرناز ما جلوتر بودند و ما هم با همه‌ی افتخارات گذشته‌مان، به خاطر تنبلی‌ها و سوءسیاست‌هاعقب ماندیم. اما نباید فکر کنیم که ما همیشه باید شاگرد بمانیم. معنای نگاه تقلیدی این است که ما همیشه باید شاگرد بمانیم.[23]
  • ما آغوش‌مان را باز کرده‌ایم و حرف‌هایی که در زمینه‌های جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، تاریخ و حتّی فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج برای ما دیکته می‌شود.[24]
  • آنچه از مجموع ملاقات‌ها و حرف‌های نخبگانبا ما به دست می‌آید، این است که در عمل، کار لازم برای نخبگان انجام نگرفته است.[25]

 

ب) آسیب‌شناسی دانشگاه و دانشگاهیان

  • در دانشگاه‌ها تعدادی از افراد هستند که یا دچار شبهات فکرىِ پیچیده‌اند و نمی‌توانند خود را خلاص کنند، یا دارای بعضی انگیزه‌های خانوادگی‌اند، یا دچار بعضی از سرخوردگی‌های اجتماعی‌اند. در کنار آن، اندکی تطمیع شده‌ها و دنیاطلب‌ها هستند. اما نسل جوان ما نسل مؤمنی است.[26]
  • اساتیدی هستند که فرآورده‌های اندیشه‌های غربی در علوم انسانی، حجت و بت آنهاست. در مقابل خدا می‌گویند سجده نکنید؛ اما در مقابل بت‌ها به راحتی سجده می‌کنند. بافت و ساخت فکری دانشجوی جوان را همان‌طوری که متناسب با آن بت است، می‌سازد. این استاد هر چه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نیست، مضرّ است.گاهی اوقات آن تفکر در خود غرب نسخ شده و ده‌ها نقد بر آن نوشته‌اند؛ این استاد تازه به آن حرف قدیمی دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور می‌آورد و با تعریف و تمجید به خوردِ دانشجو می‌دهد. این غلط است.[27]
  • من گاهی از بعضی ازدانشگاه‌ها و بعضی از کلاسهای درس می‌شنوم استادی می‌آید طوری درباره‌ی کشور حرف می‌زند که دانشجو از اینکه ایرانی است، بیزار می‌شود. این بی‌انصافی است؛ این برخلاف مصلحت این جوان و این نسل عمل کردن است.[28]
  • دانشجوی ما دانشمندان خودمان را نمی‌شناسد، ولی غربی‌ها آنها را می‌شناسند! مثلا خیام را به عنوان یک دانشمند و یک ریاضی‌دان بزرگ در دنیای غرب می‌شناسند؛ اما دانشجوی ما خیام را نمی‌شناسد. اینها موجب می‌شود که اعتماد به نفس ملی از دست برود و دانشجوی ما سابقه‌ی علمیو میراث عظیم علمی خود را نشناسد و افتخارات علمی خودش را در گذشته نداند.[29]
  • محافظه‌کاری و ملاحظه‌کاری مسؤولان و مدیران کشور در اسلامی کردن دانشگاه‌ها و احساس خجالت و ترس آنان از اعلام موضع روشن و صریح در این خصوص یکی از آسیب‌های جدی است.[30]
  • بعضی از این انجمنهای اسلامی، نه این‌که اسلامی نیستند، اصلاً فاسدند! بعضی از آنها ضدّ اسلامند![31]

 

 

 

نقش و اهمیت دانشگاه در کشور

الف) نقش محوری دانشگاه در پیشرفت علمی کشور

  • پیشرفت علمی با تقلید حاصل نخواهد شد؛ با ابتکار و شکستن مرزها و پیش رفتن و فتح مناطق ناگشوده، حاصل خواهد شد. وظیفه‌ی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیق خیلی سنگین است.[32]
  • قدسیت علم باید حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و یکی از شؤوندانشگاهاسلامی، همین است. همه خیال می‌کنند دانشگاه اسلامی یعنی حجاب‌ها ‌طوری باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معنای دانشگاه اسلامی نیست. ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامی و علم‌آموزی مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامی است.[33]
  • دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه می‌کند. علم را می‌آموزد و جهت‌گیری علم را از اخلاق و ایمان می‌گیرد. شما در دانشگاه اسلامی، می‌خواهید دانش را چه در بافت درونی خودش، چه در استنتاجش و چه در جهت‌گیری‌هایی که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید.[34]
  • اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگی‌ها را، به شکلی که بتواند در جامه‌ی آراسته‌ی علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگی که کرده‌اید این است که راه را برای ورود نخبگان در این میدان‌ها باز کرده‌اید.[35]
  • ما امروز پانزده برابر قبل از انقلاب دانشجوداریم. در حالی که جمعیت کشور تقریباً دو برابر شده است. پیشرفت‌هایمان خیلی خوب است. تعداددانشگاه‌ها، اساتید، رشته‌ها و کارهای نوِ علمی و فناوری و تجربی، تشویق‌کننده‌ی مسئولان است که در این زمینه پیش بروند.[36]
  • سرعت پیشرفتعلمی مادر این سال‌ها در دنیا، درجه‌ی اول است، نه در سطح منطقه. لکن آنی که بالفعل دست ما را گرفته و آن نقطه‌ای که بالفعل در آن قرار داریم، چندان راضی‌کننده نیست. این هر دو واقعیت، باید در کنار هم دیده بشود.[37]
  • امروز خوشبختانه در سطح دانشگاه‌های کشور، اساتید مؤمن، مخلص، دارای باورهای عمیق دینی و دارای حس اعتماد به نفس ملی، فراوان داریم.[38]

 

ب) مزیت‌ها و ثمرات دانشگاه برای کشور

  • شهدای دانشگاه، مظاهر و فعالیت‌های دینی در دانشگاه و خدمات دانشگاهیان به انقلاب اسلامی یک نمونه زنده، برجسته و عملی از به‌هم‌تنیدگی دین و علم است و پاسخی روشن است به این جمله که آیا گرایش انقلابی، گرایش دینی و عمل دینی، با پیشرفت علمی سازگار است، یا خیر.[39]
  • شعار عدالت اجتماعی در کشور مطرح می‌شود؛ چه کسی باید از این شعار حمایت کند، بیشتر از همه درباره آن بیندیشد، برای آن کار کند و درباره راه‌های تأمین آن، تحقیق و بحث کند، غیردانشجویان؟[40]
  • امروز دانشجویان ما استعدادهای درخشانی را نشان می‌دهند. ما در میان کارهای دانشجویی، چیزهایی را مشاهده می‌کنیم که حقیقتاً امید بخش است و نشان دهنده آینده خوب و روشن است.[41]
  • من وقتی با دانشجوها و جوانها مواجه می‌شوم می‌بینم مسئله‌ی نهضت نرم‌افزاری، تولید علم، خطشکنی علمی، اتصال علم و صنعت، و پشتیبانی دولت از پیشرفت و ابتکارات علمی را توقع دارند. من خیلی خوشحالم که اینحرف‌هایک خواست عمومی در محیط‌هایدانشجویی و علمی و یک عرف شده است؛ لیکن این کافی نیست؛ باید به سمت کارهای بزرگ برویم.[42]
  • رشد علمی کشور یک فرایند است. دانشگاه یک جزیره‌ی جدا از قبل و بعد خود نیست. برای رشد علمی کشور، این فرایند را بایستی تضمین بکنیم؛ یعنی از دبستان، تا بعد از مقاطع عالی دانشگاهی؛ یعنی مراکز تحقیقاتی و پیشرفت‌های تحقیقاتی و ارتباط با صنعت و پیشبرد فناوری در کشور و پدید آوردن جهش‌های فناوری در بخش‌های مختلف کشور. اما باید از دبستان شروع بشود. این کار، تنها کار وزارت آموزش عالی و وزارت بهداشت نیست؛ این کار دولت است؛ کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ کار مجامع تصمیم‌گیر و سیاست‌ساز است.[43]

 

ج) جایگاه و مزیت‌های دانشجویان برای کشور

1. بیداری دانشجویی[44]

  • بیداری دانشجویی که امروز به «جنبش دانشجویی» معروف است مخصوص قشر دانشجواست. این چیز جدیدی نیست؛ مخصوص ایران هم نیست؛ چون متعلّق به محیط دانشگاه است.
  • منشأ چنین پدیده‌ای، خصوصیاتی است که در دانشگاه و در دانشجویان هست. سن و انرژی و توان و نیروی جوانی، معارف و دانش‌هایی که دانشجو با آنها آشنا می‌شود اعم از معارف علمی، سیاسی و اجتماعی، فراغتدانشجویی که دربند گرفتاری‌ها و بارهای زندگی نیست، مجتمع بودن دانشجویان در یک محیط خاص، تأثیر گرفتن از امواج عمومی جامعه و بازتاب آنها را نشان دادن.
  • بیداری دانشجویی متعلق به دانشجویان دارای هدف، آرمان و احساس است، نه دانشجویانی که هیچ دغدغه‌ای جز کسب مدرک یا جوانی کردن در دانشگاه ندارند.اینها اگر هم در حرکتی حضور پیدا کنند، حضورشان مصنوعی و غیرواقعی است و نمی‌توانند در آن خیلی نقش داشته باشند.
  • این بیداری، خصوصیاتی دارد، انگیزه‌هایی در آن هست و نتایجی بر آن مترتّب می‌شود که اگر آنها را درست بشناسیم، می‌تواند به‌عنوان یک منبع غنی و سرشار و فیّاض برای کشور به‌کار گرفته شود؛ اما اگر درست شناسایی نشود، ممکن است تضییع شود.یکی از فرایض اوّلیه خودِ دانشجو، مجموعه مدیرانِ دانشجویان ودانشگاه‌ها و مجموعه مدیران کشور، شناسایی پدیده بیداری دانشجویی است.
  • این پدیده بسیار مهم و در عین حال بسیار مبارک است که در صورتی که از آن استفاده نشود و یا بد استفاده شود، بسیار خطرناک هم خواهد بود.
  • خصوصیات بیداری یا جنبش دانشجویی:
  1. خصوصیت اوّل، آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است؛ عشق به آرمان‌ها و مجذوب آرمان‌ها شدن.
  2. خصوصیت دوم، صدق و صفا و خلوص است. در حرکت دانشجویی، کلک، تقلّب، حیله و شیوه‌های غیرانسانی‌ای که معمولاً در محیط‌های زندگىِ رایج به کار می‌رود، کمرنگ است.
  3. خصوصیت سوم، آزادی و رهایی از وابستگی‌های گوناگونِ حزبی و سیاسی و نژادی و امثال اینهاست.
  4. خصوصیت چهارم، مبتنی بر اشخاص نبودن است. یعنی این حرکت امروز در دانشگاه هست، ده سال پیش هم بود، ده سال بعد هم هست؛ بدون اینکه افرادی ثابت در دانشگاه حضور داشته باشند.
  5. خصوصیت پنجم که بسیار مهم است این است که در مقابل مظاهری که ازنظر فطرت انسانی زشت است، مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بی‌عدالتی، تقلّب، دورویی و نفاق، حسّاسیت منفی دارد و آن را دفع می‌کند.
  6. خصوصیت ششم این است که بر این حرکت، فقط احساسات حکومت نمی‌کند؛ بلکه منطق، تفکّر، بینش، تحصیل، میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد. البته شدّت و ضعف دارد.
  • آفات بیداری یا جنبش دانشجویی (که باید حقیقتاً از این آفات پرهیز کرد و ترسید):
  1. یکی از آفات حرکت دانشجویی این است که عناصر و مجموعه‌های سیاسىِ قدرت طلبِ بدنیّتِ بددلِ بدسابقه و ناباب به آن طمع بورزند خودشان را به آن بچسبانند و بر آن دست گبذارند و بخواهند از آن سوءاستفاده کنند.
  2. یکی دیگر از آفات، به دام احزاب و گروه‌ها افتادن است. مواظب باشید، اختاپوس خطرناک احزاب و گروه‌های مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد. از آن مجموعه آزاداندیش، اغلبِ خصوصیات مثبت را خواهند گرفت؛ آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار می‌گیرد و زندگی، سرمایه و آینده انسان به باد می‌رود.
  3. یکی دیگر از آفات، دور شدن جنبش دانشجویی از آرمان‌ها و پشت کردن به آرمانگرایی است. مثلاً یک عدّه نقطه مقابل حرکت شانزده آذر را عَلَم کنند؛ یعنی گرایش به امریکا تحت عناوین بسیار پوچ و غیرمنطقی و غیرمستدل (مثلاً به بهانه تقلب در انتخابات). این اصلاً جنبش دانشجویی نیست؛ این به‌کلّی عکس آن است.
  4. یکی دیگر از آفات مهمّ سطحی شدن است. از سطحی‌اندیشی به‌شدّت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمّق و تدقیق است. هر حرفی را که می‌شنوید، رویش فکر و دقّت کنید. به هر شعاری، به هر حرفی و به هر نقلی نمی‌شود اعتماد کرد. نباید سطحی بود؛ باید فکر کرد.

2. تشکل‌های دانشجویی[45]

  1. تشکّل‌های دینی به جوان دانشجو، هویت دینی و اصیل می‌بخشد.فعّالیت در تشکّل‌های دینی دانشگاه‌ها می‌تواند در بالا رفتن ارزش شخصی و ارزشمندىِ هویت او تأثیر محسوسی داشته باشد و ارزش هویت یک جوان را در حد یک مبلّغ دین و جانشین پیغمبران و رهرو راه اولیای خدا بالا ببرد.
  2. از اوّل انقلاب، بهترین و متعهّدترین و باابتکارترین جوان‌های ما در دانشگاه‌ها، در مجموعه‌های تشکّل‌های دینی گرد آمدند و تأثیرات مهمی هم گذاشتند.
  3. این‌طور نبود که تشکّل‌های دینی در دانشگاه‌ها فقط فعّالیت دینی بکنند و به مسائل علمی کاری نداشته باشند؛ حتّی توانستند به پیشرفت علم در دانشگاه‌ها نیز کمک کنند. آنها اثر خودشان را، هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی، هم در زمینه‌ی مسائل دینی و هم در کمک به پیشرفت علم در دانشگاه‌ها، نشان دادند.
  4. احساس می‌شود که در محیط دانشگاه‌ها، علیه این فعّالیت خالص و ناب جوانان و جوانانه، فکرها و اندیشه‌های مسمومی در حال توطئه‌چینی هستند. این کار، مخصوص امروز نیست؛ در گذشته هم بوده است.
  5. تجدد و نوگرایی حقیقی و باز کردن میدان‌های تازه‌ی زندگی، مطلوب اسلام است؛ اسلام این را از انسان خواسته؛ این به برکت تأمل، تعمق، کار درست، کار فکری، تلاش عملی، مجاهدت، استقبال از کار و از خطر در همه‌ی میدان‌ها، و همت‌ها را بلند کردن به‌دست می‌آید و مربوط به انسان باهمتی است که غیرت دینی و داناییِ فکری و نیازشناسی و ابتکار و جوشش ذهنی و خلاقیت دارد و وارد میدان می‌شود. بسیج دانشجویی مظهر تام و تمام این مفاهیم است.[46]

3. خصوصات دانشجویان

  • ما برای شماها خیلی قیمت قائلیم.[47] عشق و علاقه من به دانشجو، بخش عمده‌اش ناشی از صفا و صداقتدانشجوست.[48]
  • قشر دانشجو یک قشر مغتنم در جامعه ما و فرزندان برگزیده این خانواده هستند. دانشجو جزو بچه‌های برگزیده این خانواده بزرگی است که اسمش ملت ایران است.[49]
  • توده دانشجویان، مؤمن و هوشیار و رشید و آگاهند. دیدید با این‌که احساساتشان جریحه‌دار شده بود و قضیه کوی دانشگاه، حقیقتاً دانشجویان را عصبانی و ناراحت کرده بود، تا دیدند دشمن می‌خواهد استفاده کند، اعلان کردند و گفتند ما نیستیم. دانشجویان ما فرزندان ما هستند.[50]
  • پیش از انقلاب، وقتی احزاب بهدانشگاه می‌رسیدند، نمی‌توانستند انضباط‌های مورد نظر خود را در محیطدانشجویی به‌درستی اعمال کنند و مجبور بودند بسیاری از حقایق حزبی را از چشمدانشجو پنهان کنند؛ زیرادانشجو بالاخره در جایی به اجتهاد می‌رسد.[51]
  • حرکت دانشجویی به انقلاب خیلی خدمت کرده است. قبل از انقلاب، در خیل مبارزات عظیم مردم، دانشجویان چشمگیر بودند. سپس در بخش‌های اساسی انقلاب رفتند و فعّال شدند؛ در سپاه پاسداران، در جهاد سازندگی، در بخش‌های گوناگونی از کشور. بعد جنگ شروع شد، از دانشگاه‌های کشور، چقدر دانشجو به جبهه رفت؛ چقدردانشجوشهید شد. الان هم کارهای مهمّ علمی نظام را همیندانشجویان به صورت عملی و تجربی در دانشگاه‌ها انجام می‌دهند و وجودشان وقف خواسته‌های انقلاب و نیازهای انقلاب است.[52]
  • در دانشگاه‌ها ناامنی ایجاد می‌کنند. این کار را در یکی، دو مورد تجربه کردند، اما خود دانشجویان توی دهن دشمن زدند و نگذاشتند؛ البته در جاهایی هم ممکن است دشمن توفیقاتی به دست آورده باشد.[53]
  • برای رسیدن به هر آرزوی بزرگ و هر هدف والایی، از جمله بحث جنبش نرم‌افزاری، بحث آزاداندیشی و بحث‌های گوناگون اجتماعی سازوکاری وجود دارد که باید جوان هوشمند فرزانه‌یدانشجو آن را پیدا کند.[54]
  • شما دانشگاه ما را ببینید؛ آن اعتکافش است و آن نماز جماعتش است. متوسط حضور دانشجویان در نماز جماعت در دانشگاه‌ها از همه‌ی جای کشور بیشتر است؛ البته غیر از صحن‌های مطهر و مسجد گوهرشاد که زوّاری هست.[55]

 

 

 

اهداف و راهبردهای دشمنان در دانشگاه‌ها

الف) اهداف دشمنان

  1. ایجاد شکاف و بی‌اعتمادی میان نظام اسلامی و دانشگاهیان به عنوان قشر فرهیخته و نخبه جامعه که بار اصلی پیشرفت و تعالی کشور را بر دوش دارند.
  2. زدودن دین و اخلاق از فضای دانشگاه که طبقه روشنفکر و نخبه جامعه در آن پرورش می‌یابد.
  3. جلوگیری از توفیقات علمی و اندیشه‌ای دانشگاهیان که منجر به رکود و توقف در پیشرفت و اقتدار علمی کشور می‌شود.

 

نکات ویژه:

  • امروز توجّه دشمن از همه جا بیشتر به دانشگاه‌هاست. دلایلی هم دارد.[56]
  • دشمن در فهم دانشجویان و جوان‌های ما و شناخت آنها و ارزیابی و تقویم آنها، دچار اشتباه است.[57]

 

ب) راهبردها و شیوه‌های عملیاتی دشمنان

راهبرد اول: قرار دادن دانشجویان در مقابل نظام و تحریک کردن نظام به واکنش در مقابل دانشجویان[58]

  • استفاده از نام دین برای رفتارهای غیرقانونی و غیرمنطقی و آسیب رساندن به دانشجویان به منظور بدبین کردن دانشجویان به دین و اعتقادات اسلامی[59]
  • استفاده از شعارهای دینی و انقلابی برای رفتارهای غیرقانونی و غیرمنطقی و آسیب رساندن به دانشجویان به منظور بدبین کردن دانشجویان به انقلاب اسلامی، ولایت فقیه و قشر انقلابی جامعه خصوصاً بسیجیان[60]
  • آسیب رساندن به دانشجو به عنوان قشر نخبه جامعه و انجام این عمل در محیط دانشگاه که متعلق به دانشجویان است به منظور تحریک آنان در مقابل انقلاب اسلامی[61]
  • استفاده از دانشجو و دانشگاه برای ایجاد اغتشاش، تنش و تشنج در کشور به منظور بر هم زدن امنیت ملی و امنیت عمومی مردم[62]
  • نفوذ دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان و نیز گروه‌ها و جریانات سیاسی بد نیت و بد سابقه در میان دانشجویان و دانشگاهیان به منظور انحراف خواسته‌ها و دیدگاه‌های آنان و قرار دادن آنان در مقابل نظام اسلامی[63]
  • دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعی می‌کننددانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند.[64]
  • دشمن در محاسباتِ خود عنصر دانشجو را وارد می‌کند. دشمن به صورت عملی می‌خواهد با عنصر دانشجو، بازی کند.[65]
  • افراد مراقب باشند؛ دشمن روی این خصوصیات خیلی حسّاس است. مرتّب اسم دانشجو را می‌آورند، تا ذهن‌ها را نسبت به قشر دانشجو بدبین کنند؛ همان حالتی که قبل از انقلاب بود. قبل از انقلاب، پیش علما و بزرگان حوزه می‌رفتند و از دانشگاه‌به عنوان یک مرکز بی‌دینی اسم می‌آوردند؛ پیش این‌ها هم از حوزه علمیه به عنوان یک مرکز تحجّر و بی‌اطّلاعی اسم می‌آوردند؛ این دو قشر را از هم دور می‌کردند![66]
  • دشمن به طور ویژه، بر روی جریان‌های دانشجویی، سرمایه‌گذاری می‌کند تا بتوانند در محیط‌هایدانشجویی نفوذ و رخنه کنند و برای خودشان سربازانی را در آنجا تدارک ببینند. امروز سرویس‌های جاسوسی امریکا و اسرائیل حتّی حرفی ندارند که به تشکل‌هایی در دانشگاه‌های ایران کمک مالی بکنند که این تشکل به حسب ظاهر، وابسته‌ی به توده‌ای‌های سابقند. این در دانشگاه‌های شما وجود دارد.برای معارضه‌ی با جریان دانشجویی اصیل و سالم حاضرند زیر هر نامی، دانشجو را فعال کنند؛ زیر نام توده‌ای، سلطنت‌طلب و نام‌های گوناگون. [67]

 

راهبرد دوم: جدا کردن دانشجویان از وظیفه اصلی خود یعنی علم‌آموزی و کمک به پیشرفت کشور[68]

  • غربی‌ها توجه دارند که اگر بخواهند کشوری را تحت سیطره‌ی اقتصادی و سیاسی نگه دارند، راهش این است که نگذارند از لحاظ علمی پیشرفت کند.[69]
  • دشمن آینده این مملکت و دانشگاه این مملکت جوانان را به یک سمت انحرافی می‌کشاند، سرگرمی درست می‌کند و تشویق می‌نماید که سراغ درس و امتحان نروید؛ اجتماع کنید![70]
  • سعی‌شان این است که در محیطدانشجویی و در دانشگاه‌ها، با ایجاد تشنّج و ناامنی و به اسم شعار و تظاهرات و ... کلاس‌ها را از فعالیت و نشاط و تلاش بیندازند و استاد و دانشجو را بیکار کنند. کاری کنند که درس خواندن، کلاس رفتن، درس گفتن و آزمایشگاه، یک امر ناممکن و دشوار شود.[71]
  • بدانید نقشه‌هایی وجود دارد برای این‌که دانشگاه‌های ما را از کار بیندازند. کسانی تلاش و توطئه می‌کنند تا اصلاً درِ کلاسهای درس و کارگاه‌های تحقیق را ببندند و دانشجو را به علم و فراگیری بی‌رغبت کنند.[72]

 

راهبرد سوم: استفاده از احساسات و هیجانات دوره جوانی و دانشجویی[73]

  • چیزی که جریان‌های سیاسی بیرون از دانشگاهکه دائم برای پیشبرد مقاصد خود به دانشگاه‌ها دست‌اندازی کردند، مطلقاً به آن توجه نکردند قدرت تحلیل و فهم سیاسی است. همان استثماری که ما مدت‌های طولانی در زمینه‌ی اقتصاد و فرهنگ و سیاست و ... دچارش بودیم، متأسفانه جریان‌های سیاسی، نسبت به دانشجو در دانشگاه اعمال کردند. این، غلط است.[74]

 

راهبرد چهارم: بهره‌برداری از رفتارهای غیرقانونی و هنجارشکنانه در راستای اهداف خود[75]

  • بهره برداری از رفتارهای خشونت‌آمیز هواداران انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در برخورد با مخالفان و رفتارهای هنجارشکنانه و ساختارشکنی‌های آنان، بویژه برخورد با برخی دانشجویان افراطی[76]

 

راهبرد پنجم: جدا کردن دانشجویان و دانشگاهیان از آرمان‌ها و اصول و مبانی انقلاب و اسلام[77]

  • یکی از شگردهای دشمن این است که در مراکز دینی و انقلابی، از جمله در داخل مجامع دانشجویی و بخصوص مجامع تبلیغی و تشکّل‌های اسلامىِدانشجویی نفوذ و رخنه کنند.[78]
  • کسانی می‌خواهند دردانشگاه‌ها فعّالیت اسلامی نباشد، جوان‌های ما با اسلام آشنا نشوند، حقایق انقلاب را نفهمند، حقایق نظام اسلامی را آن‌چنان که هست، به دست نیاورند و با چهره‌های درخشان انقلاب آشنا نشوند.[79] دشمنان، هم دیگران را از قرار گرفتن در شعاع این افکار نورانی نهی می‌کنند، و هم خودشان را عقب می‌کشند که این شعاع به آنها نتابد.[80]

 

راهبرد ششم: جدا کردن دانشجویان از قدرت تحلیل و شناخت درست مسائل و ناتوان کردن آنان در تشخیص دشمن[81]

  • عدّه‌ای می‌خواهند در هایوهوی فریادها و شعارها و رنگ و روغن‌ها و رنگ و لعاب‌های دروغین، مجموعه دانشجویی را به این سمت بکشانند که حیران و سرگردان دور خودشان بچرخند و جبهه خودی را از جبهه دشمن تشخیص ندهند. این برای جنبش و حرکت دانشجویی خطر است.[82]

 

راهبرد هفتم: به انزوا کشیدن جریان انقلابی و عناصر مؤمن در دانشگاه[83]

  • جریانی در محیط دانشگاه درصدد این است که عناصر مؤمن و انقلابی دانشگاه را در انزوا و فشار قرار دهد؛ ولو به اسم انجمن اسلامی! بعضی از این انجمنهای اسلامی، نه این‌که اسلامی نیستند، اصلاً فاسدند، ضدّ اسلامند.[84]
  • فکرها و اندیشه‌های مسمومی در حال توطئه‌چینی هستندبرای این‌که تشکّل‌های اسلامی را از هویت دینی و انقلابىِ خودشان و از آن راه روشنی که در مقابل پای آنهاست، دور و منصرف کنند.[85]
  • بعضی از کسانی که حرف‌های بوق‌های تبلیغاتی دشمنان این ملت را تکرار می‌کنند، اصرار دارند بسیجی را در محیط دانشگاه و بیرون دانشگاه بد معنا کنند.[86]

 

 

 

راهبردها و راهکارهای نظام اسلامی

الف) راهبردها و راهکارهای مقابله با دشمن

راهبرد اول: دشمن‌شناسی و روشنگری در خصوص اهداف دشمنان[87]

  • روشنگری در خصوص اهداف دشمن برای عقب نگهداشتن جامعه و جلوگیری از پیشرفت علمی کشور به منظور افزایش نفوذ و سیطره خود بر کشور[88]
  • حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید. غریبه‌هایی را که در لباس خودی خودشان را در همه جا داخل می‌کنند بشناسید؛ دست‌های پنهان را ببینید.[89]
  • دشمن می‌خواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهی کند؛ خود دانشجویان بایستی هوشیارانه متوجّه باشند.[90]

 

راهبرد دوم: هوشیاری و وظیفه‌شناسی دقیق و بالا بردن بصیرت و بینش سیاسی[91]

  • مواظب باشید دشمن نتواند در میان تشکّلهای اسلامی لانه بگذارد.[92] هوشیاری شما، آگاهی شما، ایمان شما و دقّت نظر شما باید دشمن را ناکام کند.[93]
  • اوّل کسی که باید هوشیارانه چشم خود را باز کند و تصمیم بگیرد، خوددانشجوست.[94] نسبت به انگیزه‌ها و هدفهای خصمانه، هوشیارانه مواجه شوید و خردمندانه و شجاعانه با آن برخورد کنید و راه روشن و درخشانِ خود را مؤمنانه ادامه دهید.[95]
  • وقتی جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم و با توجه به موقعیّت‌ها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد.[96]
  • هرچه می‌توانید، در موضع یک انسان آگاه و هوشیار عمل کنید. این شما هستید که باید خودتان را مجهّز کنید و کشورتان را نگهدارید. نگذارید این کشور، این منابع، این قدرت عظیم و این منطقه حسّاس به دست دشمن بیفتد.[97]
  • کسی که باید در مقابل ناامنی‌ها در دانشگاه هوشیار باشد، خودِ دانشجویانندکه آماج توطئه و سوءنیّت هستند. اگر دیدند یک نفر در تحریک دانشجویانافراط می‌کند، مچش را بگیرند و بدانند که این خواست دشمن است.[98]
  • حرکت سیاسی دانشجویان و کار سیاسی در دانشگاه‌ها چیز مثبت و لازمی است. نه فقط برای اینکه دانشجو تخلیه بشود. نه، این جوان را ما برای فردای کشور لازم داریم. باید سیاست را بفهمد و در زمینه‌ی سیاست پخته و کارآمد باشد؛ والّا فریبش می‌دهند و زمینش می‌زنند. آنچه لازم است، قدرت تحلیل و فهم سیاسی است.[99]

 

راهبرد سوم: پایبندی به نظم، قانون، اخلاق، آرامش، وحدت و رهنمودهای ولی امر جامعه اسلامی[100]

  • جوان مملکت بایستی در همه میدان‌ها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط.[101]
  • این‌گونه حرکاتی که کسانی به دانشگاه حمله کنند، با هر نامی انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است.[102]
  • مگر من بارها نگفته‌ام در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونت‌آمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال می‌کند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نمی‌کنند؟! حتّی اگر یک حرفی که خون شما را به جوش می‌آورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید.[103]
  • ایجاد آمادگی روحی و معنوی در خود و استفاده مثبت و مبارک دانشجویان - که اشخاص فرزانه، هوشمندو آگاهی هستند - از حوادث و وقایع تلخ پیرامون خود خصوصاً در محیط‌های دانشجویی (مانند حادثه کوی دانشگاه)[104]
  • حفظ نشاط، اراده، قدرت و عزم راسخ خود در ادامه راه‌های درست زندگی و تقویت ایمان و آگاهی در درون خود در حوادث تلخ (نظیر حادثه کوی دانشگاه) تا این حوادث، مسیر دانشجو را عوض نکند، در دل او تردید ایجاد نکند و راه‌ها را در مقابل او بن‌بست وانمود نکند.[105]
  • مجموعه‌های دانشجویی در داخلدانشگاه، کاری نکنند که رقابت‌های آنها به تضعیف قوای این مجموعه‌های مؤمن بینجامد. این مجموعه‌ها همدیگر را حفظ کنند. من نمیگویم همه یک‌جور فکر کنند و یک‌جور سلیقه داشته باشند؛ لیکن از معارضه و تضعیف یکدیگر جداً خودداری کنند.[106]
  • در محیط دانشجوئی، نقد منصفانه و متقابلاً نقدپذیری‌متواضعانه هر دو لازم است. نقد را با عیبجوئی و با عصبانیت و با بهانه‌گیری نباید اشتباه کرد. نقادی باید کرد؛ در عین حال نقدپذیر هم باید بود.[107]
  • در محیط دانشگاه، تحمل و مدارای سیاسی لازم است. تشکل‌های دانشجوئی نسبت به هم مدارای سیاسی داشته باشند؛ تحمل سیاسی داشته باشند. درگیر کردن مجموعه‌های دانشجوئی با هم، نقشه‌ی خطرناکی است که کشیده شده است. باید مراقب باشید. می‌خواهند تشکل‌های دانشجوئی را به جان هم بیندازند.[108]

 

راهبرد چهارم: تلاش برای حفظ دانشجو و دانشگاه در جبهه و مدار انقلاب و جلوگیری از خروج آنان از این مدار[109]

  • اگر یک عدّه نفوذی خواستند از فرصتی استفاده کنند، وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایی درست کردند و حرف‌هایی زدند، خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را می‌شناسیم.دانشجو، فرزند ماست و متعلّق به این کشور است.[110]
  • دانشجویان باید مواظب باشند. نمی‌شود بگوییم کسانی مواظب دانشجویان باشند؛ این نقض غرض خواهد شد. خوددانشجویان باید مواظب باشند که انسان‌ها، تجمّع‌ها، تشکیلات‌ها و مجموعه‌های بد نیّت، بد سابقه و بد نام، به حرکت‌های آنان و جنبش دانشجویی نزدیک نشوند.[111]
  • باید توجّه داشت که حرکت و بیداری دانشجویی، مطلقاً به سمت عکس جهت‌ها و آرمان‌ها نرود.[112]

 

راهبرد پنجم: تلاش برای ارتقای فضائل اخلاقی و اعتقادات دینی و معنویت در میان اساتید و دانشجویان[113]

  • تلاش همه‌جانبه و حمایت قاطع مسؤولان و مدیران کشور برای اسلامی کردن دانشگاه‌ها و اعلام موضع صریح و آشکار در خصوص این آرمان مردمی و دینی[114]
  • باید راه روشن دین و باور دینی و تبلیغ دینی که راه پیغمبران است همیشه در مقابل چشم تشکل‌های دانشجویی دینی باشد و این راه را با شاخص‌های دینی، درست تشخیص دهند.[115]
  • علم به تنهایی کافی نیست. علم باید با اخلاق و ایمان همراه شود تا ما به همان چاله‌ای نیفتیم که غرب در آن افتاد؛ یعنی علم برای آن وسیله‌ی ظلم، انحراف اخلاقی و گسترش فرهنگ‌های گمراه‌کننده و هلاک‌کننده شد. ما باید دچار آن نشویم.[116]
  • مسئله‌ی تربیت و فضای دینی و فرهنگی در دانشگاه‌ها بسیار چیز مهمی است و کشور به آن احتیاج دارد. گویی این‌طور باور شده که اگر جوانی به دانشگاه آمد، باید از لحاظ دینی و فرهنگی تنزل کند. دانشگاه طوری باشد که وقتی جوان از آن بیرون آمد، از لحاظ اخلاق و عمق دینی و رعایت دینی پیشرفت کرده باشد؛ این را اصل قرار دهید؛ این باید بشود.[117]
  • تربیت دینی دانشجویان، بایستی یکی از اهداف مجموعه‌ی اساتید دانشگاهی کشور باشد. دانشجو را باید هم متدین و هم دارای باورهای ملی و اعتماد به نفس ملی بار آورد.[118]
  • صداقت، صفا، صمیمیّت و حالت خلوص و پاکی روحی و قلبی بایستی در یکایک دانشجویان حفظ شود؛ یا لااقل در مجموعه جنبش دانشجویی باید محفوظ بماند.[119]
  • اُنس پیدا کردن دانشجویان با منابع و کتب ارزشمند دینی مانند نهج‌البلاغه، صحیفه سجّادیه و ...که بیدار کننده، هوشیار کننده، قابل تدبّر و کتاب حکمت و عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانه انسان است.[120]
  • در محیط دانشگاه سعی بر اثرگذاری کنید. به آنچه فرا گرفتید، اکتفا نکنید و آن را منعکس و منتقل کنید. در محیط دانشگاه، دلها و فکرهای زیادی هستند که می‌توان آنها را با شعاع معارف اسلامی، منوّر کرد. این افکار را در میان محافل دانشجویی و دلهای پاک، نورانی و پذیرنده ببرید.[121]
  • در همه‌ی محیط‌های دانشجویی هدفتان را در درجه‌ی اوّل این قرار دهید که بتوانید دلهای جوان و آماده را با معارف اسلامی آشنا کنید، به برکت ایمان و اطمینان و سکینه‌ی الهی از اضطراب‌های زندگی نجات دهید و ذهن‌ها و دلها را در خط درست انقلاب که برای عزّت، پیشرفت و رفاه روزافزون ملت ایران، تنها راه و نسخه‌ی نجات استهدایت کنید.[122]
  • بهترین کسانی که می‌توانند در مسائل دینی، اعتقادی، سیاسی، معرفتی و توحیدی، پرسشگری کنند، جوانانِدانشجوهستند. با این زمینه و استعداد، ما بایستی برای محیط دینی دانشجو و فضای تربیتی، دینی و فرهنگیدانشگاه‌ها تلاش کنیم.[123]

 

راهبرد ششم: تقویت جریان‌ها و تشکل‌هایی در دانشگاه‌ها که عمیقاً و حقیقتاً به اسلام و انقلاب اعتقاد و پایبندی دارند.[124]

  • جریانی در محیط دانشگاه درصدد این است که عناصر مؤمن و انقلابی دانشگاه را در انزوا و فشار قرار دهد؛ شما نباید بگذارید. شما نمی‌توانید از این جریان‌ها دفاع و حمایت کنید؛ نه از بودجه‌ی دولت، نه از امکانات دولت، نه از وزارتی که نظام اسلامی به شما داده است. شما باید از اسلام، از انقلاب و از خطّ امام دفاع کنید.[125]
  • باید فکری کنید تا جریان‌های سالم دانشجویی در کنار حرکت فکری علمی، به سمت یافتن قدرت تحلیل سیاسی کشانده شوند. قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را می‌خورد.[126]

 

ب) راهبردها و راهکارهای پیشرفت و ارتقای علمی کشور

راهبرد هفتم: تلاش همه‌جانبه برای پیشرفت علمی و اعتلای کشور و جبران عقب‌ماندگی‌های تاریخی[127]

  • آنچه برای مجموعه‌ی دانشجوی کشور که آرمان‌ها را جستجو می‌کند باید مهم باشد، این است که در نگاه آرمانی، کشور ما و جایگاه ما از لحاظ دید تاریخی و جغرافیای سیاسی کجاست؟ ما به عنوان جمهوری اسلامی، حرفمان در دنیا چیست؟ و اگر بخواهیم این سخن به کرسی بنشیند، باید چه‌کار کنیم؟ این، حرف اصلی ما با دانشجوهاست و فکر اصلی است که جماعت دانشجو باید آن را دنبال کند.[128]
  • ما باید سلاح علم را به دست آوریم. باید بتوانیم مسلح به علم شویم تا تهدید رقیب یا دشمن نتواند کارآمد باشد. علم را باید به دست آورد.این یک هدف راهبردی بسیار بلند ملت و بسیار مهم و حیاتی است.[129]
  • مسؤولان دولتی باید تحقیق را که پایه و اساس است مورد توجه قرار دهند و بدانند که نه علم و نه فناوری، بدون وجود مراکز فعال تحقیقاتی، پیشرفتی نخواهد داشت. هم دانشگاه‌ها و هم مراکز تحقیقاتیِ خارج ازدانشگاه‌ها باید  مورد حمایت و توجه قرار گیرند.[130]
  • ما باید علم را به عنوان یک جهاد دنبال کنیم.[131] ما باید دنبال علم و پیشرفت علمی باشیم.[132] هر چه می‌توانید، علم بیاموزید.[133]
  • دانشگاه‌ها را باید جدی گرفت؛ هم شما دانشجوها، هم اساتید.[134]
  • به علوم پایه دردانشگاه‌ها اهمیت داده شود.[135]
  • یافتن سازوکارهای لازم و مناسب برای بحث‌های مختلف اجتماعی مانند جنبش نرم‌افزاری، آزاداندیشی و ...[136]
  • پیشرفت و رشد علمی و زیرساخت انسانی به وسیله‌ی علم باید در رأس همه‌ی کارهای اساسی برای پیشرفت کشور باشد. ما باید خود را از فقر علمی نجات دهیم.[137]
  • ابتکار و شکستن مرزها و پیش رفتن و فتح مناطق ناگشوده[138]
  • ما باید در زمینه‌ی علوم انسانی یک کار اساسی بکنیم و این حرف، باید تحقق پیدا کند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید این کار را بکند.[139]
  • به مبانی خودتان نگاه کنید؛ تاریخ، فلسفه، فلسفه‌ی دین، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم انسانی دیگری که دیگران ساخته‌اند و یک بنای علمی به آن داده‌اند، مواد آن در فرهنگ و میراث علمی، فرهنگی و دینی خود ما وجود دارد. باید یک بنای این‌چنینی و مستقل بسازیم.[140]
  • باید بر پایه‌ها و مایه‌های محکم علوم انسانی در فرهنگ گذشته‌ی خود تکیه کنیم. ما، هم برای مدوّن کردن، منظم کردن و نظام‌مند کردن آنچه خود داریم به یک تفکر و تجربه‌ی علمی احتیاج داریم، و هم برای مواد و پایه‌هایی که غربی‌ها در این علوم جمع آورده‌اند، به یک نگاه علمی احتیاج داریم. منتها گرفتن پایه‌های یک علم به معنای قبول نتایج آن نیست.[141]
  • تجدد، به معنای پیشرو بودن است. نگاه کنید ببینید چه کم دارید، کجا خلأ دارید و این خلأ چگونه به بهترین وجه پُر می‌شود؛ ذهن خلاق خودتان را به کار بیندازید و آن خلأ را پُر کنید؛ این می‌شود پیشرفت.[142]
  • همت شما باید این باشد که عرصه‌ی اساسی پیشرفت را تأمین کنید. از هیچ چیز هم نباید بیمناک باشید. نه این‌که ملاحظه نکنید، اما آن چیزی را که حق تشخیص می‌دهید، باید مطالبه کنید. نه فقط خواستن با زبان و با شعار، باید کار و تلاش هم کرد.[143]
  • من از جامعه‌ی علمی کشور توقع دارم که پنجاه سال دیگر در رتبه‌ی بالای علمی دنیا قرار داشته باشند؛ طوری که حرف اول علمی را بزنیم و مرزهای علم را ما تعیین کنیم. کار به جایی برسد که زبان فارسی در دنیا زبان علم بشود. هر کس به یک پیشرفت علمی احتیاج دارد، ناگزیر باشد زبان فارسی یاد بگیرد. این، آن افقی است که جلوِ چشم من است.[144]
  • برای اینکه به این نقطه برسیم، باید باور کنیم که این می‌شود. اگر باور نداشته باشیم قطعاً نخواهیم رسید.باید از الان سخت کار کنیم. شرطش تنبلی نکردن، غفلت نکردن، خست نورزیدن، از ورود در این راه وحشت نکردن و میدان دادن و پرورش نخبگان علمی است.[145]
  • خطشکنی علمی و عبور از مرزهای علم همچنان در کشور ما جدی نشده است. ما می‌خواهیم علما و دانشمندان ما، راه‌های میانبر راه‌های کشف نشده را پیدا کنند؛ ما می‌خواهیم راه‌های کشف نشده را کشف کنیم.[146]
  • کسانی تلاش و توطئه می‌کنند تا درِ کلاس‌های درس و کارگاه‌های تحقیق را ببندند و دانشجو را به علم بی‌رغبت کنند. با این توطئه باید مبارزه کرد. این مبارزه، هم به عهده‌ی دولت و مسؤولان است، هم به عهده‌ی تشکل‌های دانشگاهی است و هم به عهده‌ی عناصر صاحب نفوذ و صاحب اقتدار است.[147]
  • من اصرار دارم که برای نخبگان کار جدی انجام بگیرد. یکی از کارها، جذب نخبگان است. دیگری، شناسایی و سازماندهی این افراد است. بعد، رفع نیازهای پژوهشیِ آنهاست و چهارم رفع نیازهای شخصیِ‌شان. اینگونه نخبگان تشویق و دلگرم می‌شوند و جلوگیری از مهاجرت آنها فقط با این روش امکان‌پذیر است.[148]
  • مراقب باشید که در دانشگاه‌ها، جوان‌های نخبه‌ی ما احساس تبعیض یا تضییع حق نکنند.[149]
  • شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید ‌که فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجه‌ی شما را رهبری و سایر مسؤولان به عنوان دستاوردهای علمی بگیرند و براساس آن، برای کشور برنامه‌ریزی کنند. تحقیق علمی، شأن و خصوصیتش، آزادی است؛ منتها عقلایی؛ بی‌انضباط نباشد.[150]
  • ما دانشمندان جوانِ مؤمن و تحصیل‌کرده‌های باایمان داریم که می‌توانند یک حرکت واقعا علمیِ فراگیر در عرصه‌ی علوم انسانی به وجود آورند؛ از اینها باید استفاده بشود.[151]
  • پرهیز از نگاه مطلق انگارانه و تسلیم و تمجید محض دربرابر نظریات علمی غربی و اجتناب از این تصور که این علوم همگی صحیح و نسخه نجات بخش زندگی و کشور ماست. تحقیق علمی به معنای فقط فراگیری و تقلید نیست؛ ضد تقلید است. این کار، کار شماست.[152]
  • آنچه اساتید ما برای پیشرفت علم، باید وجهه‌ی همت خود قرار دهند«شجاعت علمی» در همه‌ی بخش‌هاست؛ در بخشهای علوم انسانی، علوم تجربی، علوم پایه و بخش‌های نزدیک به عمل و فناوری. نظریه را دنبال کنند، تولید کنند، خلق کنند، ابداع کنند، نقد کنند؛ چشم‌بسته و تقلیدی نباید کار را دنبال کرد.[153]
  • جهاد علمی جزوِ مبانی اصولگرایی است. چند سال است من تکرار کرده‌ام: باید نهضت تولید علم در کشور راه بیفتد. باید به معنای حقیقی کلمه، این را دنبال کنیم. علم را باید برویانیم؛ این چیزی نیست که بدون مدیریت کردن و سرمایه‌گذاری، به خودی خود به طور مطلوب صورت بگیرد.[154]
  • ما باید احساس اشتغال، احساس کار کردن و احساس هویت علمی و عملی را که چیزِ خیلی باارزش و مهمی است، در کل مجموعه‌ی جوانان ودانشجویانبه وجود بیاوریم؛ اینها هم رشد می‌کنند، هم فایده می‌دهند.[155]
  • باید در دانشگاه به رشد کیفی دست پیدا کنیم؛ لیکن ما رشد کمّی هم لازم داریم. ما از زیاد شدن دانشجو و دانشگاه و مرکز تحقیقات و پژوهشگاه، به هر اندازه‌ای که باشد، حالا حالاها سود خواهیم برد.[156]
  • حرف اصلی ما این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری می توان به جایی رسید، نه با رهاسازی و شالوده شکنی و هرج و مرج؛ هر دو غلط است. آزادی فکر یا نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم و دانشجوها هم استقبال کردند.[157]
  • این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه‌ها فوراً می رود به سمت دولت و وزارت علوم؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه های فعال دانشجویی.[158]
  • حرف ما این است: یک؛ با تحول نباید سینه به سینه شد. دو؛ از تحول باید استقبال کرد. سه؛ تحول را باید مدیریت کرد و در تحول، دگرگونیِ به سمت پیشرفت و تعالی را باید در نظر گرفت. چهار؛ تحول را با آنارشیسم و ساختارشکنی و هرج و مرج نباید اشتباه گرفت وپنج؛ پایه ی تحول را بایستی غیر از آن چیزی که امروز معیارهای پیشرفت در دنیا محسوب می شود دانست و معیارهای ویژه ی جمهوری اسلامی و حرف نوِ اسلام در زمینه های اخلاق، معنویت، معرفت الهی، انسان دوستی و ارتباطات و عواطف بشری را در نظر گرفت. کسی هم که متصدی این کارهاست، عبارتند از مجموعه ی نخبگانِ دانشگاه و حوزه.[159]
  • مدل‌سازی و الگوسازی، کار نخبگان ماست. یکی از بزرگترین کارهاشان باید این باشد که نقشه‌ی جامع پیشرفت کشور را بر اساس مبانی اسلام تنظیم کنند؛در تحقیقات دانشگاهی باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را برای ایران اسلامی، برای این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات و با این آرمان‌ها ترسیم و تعیین کنند و بر اساس او، حرکت عمومی کشور به سوی پیشرفت در بخش‌های مختلف شکل بگیرد.[160]

 

راهبرد هشتم: ایجاد و تقویت امید به آینده و اعتماد به نفس در دانشجویان و دانشگاهیان[161]

  • ما درباره‌ی نیازهای کنونی محیط دانشگاهی و علم از دو دیدگاه و با دو زبان می‌توانیم حرف بزنیم؛ یکی زبان تشویق کننده و به حرکت درآورنده، و یکی زبان مأیوس کننده و دلسرد کننده است. من خواهشم این است که اساتید محترم، مسئولان محترم در همه جا زبان اول را به کار بگیرند، نه زبان دوم را.[162]
  • اعتماد به نفسِ شخصی و اعتماد به نفسِ ملی در اساتید ما، یک ضرورت است:
  1. اولاً، استاد ما شخصاً اعتماد به نفس داشته باشد و کار علمی بکند. به آن کار علمی‌اش تکیه بکند و افتخار کند.
  2. ثانیاً، اعتماد به نفسِ ملی داشته باشد. به قابلیت و توانایی‌های این ملت اعتماد داشته باشد. این سرریز خواهد شد در محیط درس، در کلاس درس، در انتقال بهدانشجو و تأثیر تربیتی خودش را خواهد گذاشت.
  3. ثالثاً پرکاری؛ ما یک مقداری از ناحیه‌ی کم‌کاری‌هاو تنبلی‌هایمان ضربه خوردیم. باید کار کرد و از کار نباید خسته شد.

بنابراین نوآوری و ابتکار، شجاعت علمی، اعتماد به نفس شخصی و ملی و کارِ متراکم و انبوه، علاج کارِ پیشرفت علمی ماست. مخاطب این هم اساتید دانشگاهند.[163]

  • باید جوان را به هویت ملی و باورهای ملی خودش پایبند کرد؛ طوری که افتخار کند که ایرانی است و افتخار هم دارد.احساس افتخار و اعتماد به نفس ملی را باید در دانشجو زنده کرد. این از جمله‌ی کارهایی است که باید حتماً در محیط دانشگاه انجام بگیرد. درس می‌گذارید، رشته می‌گذارید، تبلیغات می‌کنید، هر کاری می‌کنید، من نمی‌دانم، این کار باید بشود.[164]

 

راهبرد نهم: تلاش برای ارتقای سیاسی و اجتماعی مردم و جامعه[165]

  • تلاش شما باید این باشد که مشارکت سیاسی مردم در انتخابات را به معنای حقیقی کلمه حداکثری کنید.[166]

 

 

 

 


[1]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[2]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[3]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[4]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[5]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[6]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[7]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[8]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[9]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[10]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[11]. دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی (1/1/85)

[12]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[13]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[14]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[15]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[16]. دیدار نخبگان جوان (25/6/85)

[17]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[18]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)؛ دیدار نخبگان جوان (25/6/85)

[19]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[20]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[21]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[22]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[23]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[24]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[25]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[26]. دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)

[27]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[28]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[29]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[30]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)

[31]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)

[32]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[33]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[34]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[35]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[36]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[37]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[38]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[39]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[40]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[41]. اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)

[42]. دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (29/3/85)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[43]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[44]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[45]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[46]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[47]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[48]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[49]. دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[50]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[51]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[52]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)؛ دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[53]. اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)

[54]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[55]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[56]. دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)

[57]. دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)

[58]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه (9/7/78)؛ دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[59]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[60]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[61]. دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[62]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[63]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)؛ دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[64]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[65]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[66]. خطبه‌های نمازجمعه (9/7/78)

[67]. دیدار دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی‌ (25/7/85)

[68]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)؛ دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)؛ دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[69]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[70].بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[71]. اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)

[72]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[73]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[74]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[75]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[76]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[77]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)؛ دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)؛ دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[78]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[79]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[80]. دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)

[81]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[82]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[83]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)؛ دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)؛ دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[84]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)

[85]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[86]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[87]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[88]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[89]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[90]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[91]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)؛ اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)؛ دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[92]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[93]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[94]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[95]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[96]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[97]. خطبه‌های نمازجمعه‌ (8/5/78)

[98]. اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام (6/1/79)

[99]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[100]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)؛ دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[101]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[102]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[103]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[104]. دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[105]. دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه‌ی کوی دانشگاه (4/5/78)

[106]. دیدار دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی‌ (25/7/85)

[107]. دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (25/2/86)

[108]. دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (25/2/86)

[109]. خطبه‌های نمازجمعه (9/7/78)؛ دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[110]. بیانات در پی حادثه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ (21/4/78)

[111]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[112]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[113]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)؛ دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)؛ دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)؛ دیدار نخبگان جوان (25/6/85)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[114]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)

[115]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[116]. دیدار نخبگان جوان (25/6/85)

[117]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[118]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[119]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[120]. دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ (1/9/78)

[121]. دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» (10/6/79)

[122]. دیدار تشکّلهای دانشجویی (9/7/79)

[123]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[124]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[125]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (23/9/78)

[126]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[127]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)؛ دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)؛ دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)؛ دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)؛ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)؛ دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی (1/1/85)؛ دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (29/3/85)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)؛ دیدار نخبگان جوان (25/6/85)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[128]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[129]. دیدار نخبگان جوان (25/6/85)

[130]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[131]. دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی (1/1/85)

[132]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[133]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[134]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[135]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[136]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[137]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[138]. دیدار اساتید دانشگاه (21/7/84)

[139]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[140]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[141]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[142]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[143]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[144]. دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (29/3/85)؛ دیدار دانشجویان و نخبگان سراسر کشور (3/7/84)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[145]. دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (29/3/85)؛ دیدار دانشجویان و نخبگان سراسر کشور (3/7/84)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[146]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[147]. دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی‌ (24/7/84)

[148]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[149]. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (13/10/84)

[150]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[151]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[152]. دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام (29/10/84)

[153]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[154]. دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی (29/3/85)؛ دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[155]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[156]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)

[157]. دیدار دانشگاهیان سمنان (18/8/85)

[158]. دیدار دانشگاهیان سمنان (18/8/85)

[159]. دیدار دانشگاهیان سمنان (18/8/85)

[160]. دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (25/2/86)

[161]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[162]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[163]. دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[164]. دیدار رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی (23/5/85)؛ دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها (13/7/85)

[165]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

[166]. دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی‌ (5/3/84)

ارسال نظر

مهمترین اخبار

تازه های خبری