میگویند باب الحوائج است، در خانه اش به روی همه باز است و دست رد به سینه کسی نمی زند همه با نام او قدرت می گیرند و او را با این نام می شناسند ابوالفضل العباس.
به گزارش قم خبر، می گویند باب الحوائج است، در خانه اش به روی همه باز است و دست رد به سینه کسی نمی زند همه با نام او قدرت می گیرند و او را با این نام می شناسند ابوالفضل العباس.
در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود مادرش فاطمه، دختر حزام بن خالد بود که نیاکانش همه از دلیر مردان عرب بوده و در شجاعت و دلیری در دنیای عرب مشهور بوده اند.
ثمره ازدواج علی(ع) با فاطمه بنت حزام،چهار پسر به نام های عباس،عون ، جعفر و عثمان بود که بزرگترین آن ها عبّاس بود.فاطمه را به علت داشتن این چهارپسر،امّ البنین(مادر پسران) نامیده اند.
وقتی عباس به دنیا آمد،امام علی(ع) در گوش او اذان و اقامه خواند،نام خدا و رسول را به گوش او خواند و نام او را عباس نهاد . امام گاه گاهی قنداق عباس را در آغوش می گرفت، بازوانش را می بوسید و گریه می کرد .روزی امّ البنین علّت این گریه را پرسید ؛ امام در جواب فرمود : این دست ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد .
روزی حضرت علی (ع) ، عباس خرد سال را در کنار خود نشاند و به او گفت : بگو یک . عباس گفت : یک . امام فرمود : بگو دو . عباس از گفتن خودداری کرد. وقتی امام علت را جویا شدجواب داد : شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام ، دو بگویم .
شجاعت حضرت عباس (ع)
حضرت عباس در شجاعت بی بدیل بود، ایشان در سنین دوازده تا چهارده سالگی،زمانی که علی ( ع ) با دشمنان درگیر بود،در برخی از جنگ ها شرکت داشته و با آن که زیاداجازه جهاد به اوداده نمی شد،ولی درهمان نوجوانی حریف قهرمانان نامی عرب بوده است.
در یکی از روزهای جنگ صفّین،نوجوانی نقابدار از سپاه علی (ع) به میدان آمد.ترس و دلهره سپاه معاویه رادربرگرفت.هر کس ازدیگری می پرسید این نوجوان کیست که این طورشجاعانه پابه میدان جنگ نهاده است ؟ از سپاه معاویه کسی جرأت نکرد پا به میدان بگذارد.معاویه به سردار نامی خود،ابن شعثاء،دستور داد تا به جنگ این نوجوان برود؛ ابن شعثاء در جواب گفت: مرا حریف ده هزار نفردرجنگ می دانند،چگونه مرا به جنگ با کودکی می فرستی؟بهتر است یکی ازپسرانم رابرای کشتن او بفرستیم.معاویه قبول کردو ابن شعثاء فرزند بزرگ خود را برای جنگ بااین نوجوان به میدان فرستاد.امّا او دریک چشم به هم زدن به دست این نوجوان کشته شد.ابن شعثاء فرزنددوم خودرا فرستاد،او نیز کشته شدو به این ترتیب هرهفت پسراو کشته شدندوخود اوبا عصبانیّت پا به میدان گذاشت وبه آن نوجوان دلاور گفت:تو پسران مرا کشتی ، به خدا قسم پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند.ولی خوداونیزدرمدّت کوتاهی به پسرانش پیوست.همه با تعجب به این نوجوان شجاع نگاه می کردند. امام(ع) او را پیش خودخواند ونقاب او را برداشت وپیشانی اورا بوسید.همه با تعجّب دیدند که او عباس پسر امیرالمؤمنین است.
عباس چند سال بعد از شهادت پدرش ، در سن هیجده سالگی با لُبابه دختر عبداللّه بن عبّاس ازدواج کرد . عبداللّه راوی حدیث و از شاگردان لایق و برجسته علی (ع) بود و لبابه در محیطی عرفانی و مذهبی تولدو رشد یافته بود.حاصل ازدواج عباس بالبابه دو فرزند به نامهای عبیداللّه و فضل بود.میگویند بعد از تولد فضل به عباس لقب ابوالفضل (پدر فضل ) دادند. امّا برخی دیگر عقیده دارند عباس به خاطر فضل بی پایانش به این لقب خوانده می شود .
حضرت عباس از دریای علم و معرفت برخوردار بود مقام شفاعت آن حضرت، مدال باب الحوائج را از آن خود کرد.
مقام باب الحوائج از آن ائمه ای که در راه خدا سختی های زیادی تحمل کرده اند
حجت الاسلام محمد رضا ضمیری بااشاره به مقام حضرت ابوالفضل (ع) اظهار کرد: قمربنی هاشم (ع) وجود نازنین خود را برای اهداف الهی در کنار ثارالله عرضه نمود.
این استاد حوزه افزود: خداوند به دلیل جایگاه والا و مقام شفاعت قمر بنی هاشم (ع) به آن حضرت مدال باب الحوائج اعطا کرد.
وی به معنی باب الحوائج اشاره کردو گفت: به کسی که شفاعت خلق خدا و نیازها و حوائج قلبی بندگان را به درگاه مقدس خدا سفارش کند باب الحوائج گویند، که خداوند این مقام را به بندگان خاص خود می دهد.
ضمیری مقام باب الحوائج را از آن ائمه ای که در راه خدا سختی های زیادی تحمل کرده اند دانست.
استاد حوزه با اشاره به زندگی اجتماعی حضرت ابوالفضل (ع) عنوان کرد: هرگاه فردی نیازمند به کمک احتیاج داشت، مورد لطف و رحمت آن حضرت قرار می گرفت.
وی خاطرنشان کرد: قمر بنی هاشم (ع) نیز بعد از شهادت خود این شخصیت کمک رسانی را حفظ کرد و اهل کربلا شاهدند که محتاجین به پیشگاه الهی دست خالی از در این خانه بر نمی گردند.
انتهای پیام/
ارسال نظر