اینکه بانوان غالباً تصور میکنند مفهوم این جمله که «اشتغال زنان نباید اصل باشد» این است که «زن باید پرده نشین باشد» و همینطور «اشتغال» را با «حضور اجتماعی و سیاسی» یکی میدانند اما ...
به گزارش قم خبر، دخترک جلوی درب مدرسه تنها ایستاده و منتظر است. خسته و بیحوصله، آفتاب گونههایش را سرخ کرده پای راستش را مرتب به زمین میکوبد و زیر لب غرغر میکند. در همین لحظه زنی با عجله از تاکسی پیاده میشود دختر را در آغوش میگیرد، او را میبوسد و بابت تاخیرش عذرخواهی میکند. اما دخترک بدون هیچ واکنشی کیفش را به آن زن میدهد و به اتفاق سوار تاکسی میشوند و میروند.
این بار اول نبود که مادر تاخیر داشت و مطمئنا بار آخر هم نخواهد بود.
این فقط گوشهای از دغدغهها و مشکلات مادران شاغل است. بچههایی که از بدو تولد پس از مرخصی مادر به مهدهای کودک سپرده میشوند، کودکانی که در طول سال بایستی در کلاسها و باشگاههای مختلف ثبت نام کنند تا مادر به اشتغال خود برسد، سفرههایی که به ندرت رنگ تمام اعضای خانواده را به خود میبیند نیز از جمله اندک مشکلات خانوادههایی است که در آن محور اصلی خانواده یعنی مادر اولویتی مهمتر از رسالت اصلی زن بودن خود دارد.
اشتغال زنان در خارج از منزل بحثی است که در سالهای اخیر در جامعه ایران مورد توجه بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسی قرار گرفته است. دغدغههایی چون استقلال مالی، تامین بیش از پیش نیازهای خانواده، بسط و گسترش روابط اجتماعی و غیره دلایلی است که بسیاری از زنان شاغل از آن نام میبرند. تحولات بسیاری طی دو سده اخیر در جهان رخ داد که موجب گرایش فزاینده زنان به اشتغال شد. بعد از انقلاب صنعتی و ایجاد کارخانهها و کارگاههای مختلف، سرمایه داران بدنبال نیروی کار ارزان بودند و زنان بهترین گزینه به حساب میآمدند.
ویل دورانت مورخ امریکایی دراین باره مینویسد: «زنان، کارگران ارزان تری بودند و کارفرمایان، آنان را بر مردان سرکش و گران قیمت ترجیح میدادند...»
متاسفانه این رویداد اغلب در کشورهای غربی به چشم میخورد که به شدت مدعی طرفداری از حقوق زنان و رفع تبعیض از ایشاناند. حضور و مشارکتِ برابرِ زنان در محیطهای کارِ بیرون از خانه و قرار گرفتن در کنار همکاران مرد، از جمله اهدافی است که همواره از سوی فمینیستها ترویج شده است.
جوامع صنعتی غرب نیز در حرکتی هماهنگ، با نادیده انگاریِ تفاوتهای فیزیکی و غریزی زنان و مردان، فرصتهای مساوی و متعددی برای اشتغال زنان، حتی در کارهایی مانند کارگری، نظافت، معدن، بنّایی، ارتش و... که تا پیش از این به مردان اختصاص داشت، فراهم آوردند.
اما نادیده گرفتن تفاوتهای زن و مرد، معادله را به نفع مردان و به ضرر زنان تغییر داد. قدرت برتر جسمانی و تمایلات شدید غریزیِ مردان از یک سو، و زیبایی و ضعف جسمانی زنان در مقایسه با مردان از سوی دیگر، موجب شد اذیت و آزار زنان از سوی مردان در محیط کار به وقوع بپیوندد.
از دیدگاه فمینیسم غربی یکی از اصول برابری زن و مرد داشتن شغل خارج از خانه برای زن است و اگر زنی خانه دار باشد، عقب افتاده تلقی میشود. متاسفانه از نگاه غرب زنان باید نقشهای مادری و همسری خود را قربانی نقشهای اجتماعی کنند.
جسیکا اندرسون (Anderson Jessica) پزشک متخصص زنان در این باره میگوید: «شغل، بخشی از زندگی است نه همهٔ آن و وظیفهٔ اصلی زن، تربیت فرزند است.
در این میان اما فرهنگ و سنت جامعه ایرانی متفاوت از فرهنگ بیریشه و نوپای غربی است. جامعه ایرانی که برپایه آموزههای دینی سبک زندگی خود را تنظیم میکند.
در اسلام از نظر حقوق انسانی میان زن و مرد مساوات برقرار است و هیچ گونه امتیازی برای مردان نسبت به زنان در نظر گرفته نشده است. دین مبین اسلام ضمن پذیرفتن حضور اقتصادی زنان در جامعه و تاکید بر حق مالکیت آنان، از مردان خواسته تا تامین مالی آنها را برعهده بگیرند تا بانوان بتوانند با خیالی آسوده به مسئولیتهای خود در منزل بپردازند.
براین اساس، زن نیازی به کار خارج از خانه ندارد و اشتغال برای او یک عمل انتخابی و اختیاری است. بنابراین از نظر اسلام، زنان میتوانند آزادانه زندگی نمایند و هر شغل مشروعی را که بخواهند، انتخاب کنند.
از نگاه اسلام زنان حق دارند علاوه بر نقشهای خانوادگی، همسری و مادری به نقشهای اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی نیز بپردازند. اما این نقشها نباید به نقشهای اصلی زنان که همسری و مادری است، آسیب وارد کند.
در دوران کنونی اگر از عدم اشتغال بانوان سخن به میان بیاید بسیاری از داعیه داران دفاع از حقوق زنان با هوچیگری فریاد نقض حقوق زنان را برمی آورند که وامصیبتا میخواهند زن را خانه نشین کنند در حالی که این اعتراضها اغلب از یک اشتباه ناشی میشود و آن هم اینکه بانوان غالباً تصور میکنند مفهوم این جمله که «اشتغال زنان نباید اصل باشد» این است که «زن باید پرده نشین باشد» و همینطور «اشتغال» را با «حضور اجتماعی و سیاسی» یکی میدانند اما حقیقت این است که اشتغال خود مانع حضور اجتماعی و سیاسی موثر و در شأن زنان است. مساله این است که برخی تصور میکنند صرف «عفیف بودن» زن، سایر ملاحظات حضور اجتماعی و سیاسی زن برداشته میشود. حضور عفیفانه فقط یکی از شروط و ملاحظات است. به عبارت دیگر در این زمینه دو سوال مطرح است:
نخست آنکه واقعاً کدام فضای اشتغال کیفیتی عفیفانه دارد و اصول عاطفی زنانه را نقض نمیکند؟
ثانیاً، صرف نظر از سوال اول آیا در صورت کشف چنین محیطهایی، سایر شرایط حضور اجتماعی زنان فراهم است؟
این سوالات از آن جهت باید پاسخ داده شود تا مشخص شود آنان که از دفاع حریم حقوق زنان دم میزنند آیا به راستیشان و جایگاه بانوان را در نظر دارند یا فقط سوددهی و بازدهی از این سرمایه انسانی را خواهانند؟
وحید یامینپور کارشناس رشته حقوق و از اساتید دانشگاه آزاد است. وی در خصوص اشتغال زنان و تعارض آن با سبک زندگی ایرانی- اسلامی میگوید: همه کارشناسان مسائل زنان که مطالعات روانشناسی و جامعهشناسی فراوانی در حیطه زنان دارند قطعا بر تفاوتهای بنیادین زن و مرد از حیث ابعاد روانی و عاطفی و کمال مختص به آنها اذعان دارند. حال باید به این پرسش پاسخ دهند که حضور اجتماعی زنان با چه کیفیتی هم ابعاد روانی و عاطفی و هم کارویژههای پیش بینی شده برای زنان را نقض نمیکند؟ اشتغال زنان با توجه به سابقهٔ و شرایط قانونی فعلی در هیچ حالتی متناسب با ملاحظات پیش گفته نیست. درحالیکه میتوان جامعهای را تصور کرد که زنان تحصیلکرده و آگاهش در بزنگاههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاضرند و نقشهایی را بر عهده میگیرند بدون اینکه ناچار باشند ضرورتهای بیمنطق محیط اداری و مقررات متصلب بورورکراتیک را به عنوان شکنجه بر روان خود تحمل کنند و مگر اکنون کدام زن شاغلی است که از خستگیهای مداوم اشتغال و اثر آن بر بهداشت روانی خود و همسر و فرزندانش گلایه نداشته باشد.
یامینپور در تشریح این مطلب که برخی اشتغال زنان را از حقوق غیرقابل انکار این قشر برمی شمارند نیز اینگونه میگوید: برخی اشتغال زنان را جزء «حقوق» میدانند. یعنی میگویند این «حق زن» است که شاغل باشد. این مغالطهای است که میان حق و تکلیف ایجاد شده است. مثلا سربازی رفتن یا جهاد کردن تکلیف است، چرا هیچ فعال حقوق زنی میتینگ برگزار نمیکند که سربازی برای زنان هم اجباری شود؟!
اشتغال هم تکلیف مرد است. در واقع زن واجب النفقه است. یعنی مرد مکلف به کسب درآمد برای مدیریت اقتصادی خانه در برابر حضور زن در منزل است. زن هیچ تکلیفی به کسب درآمد ندارد و اگر هم درآمدی کسب کند به هیچ وجه الزامی به خرج کردن آن در امور جاری زندگی ندارد. این یک موازنه حقوقی است. زن میپذیرد که در خانهٔ مردی به عنوان همسرش حاضر باشد و مرد هم مکلف است که تمام مخارج زندگی او را اعم از خوراک، پوشاک، بهداشت و… بپردازد.
وی در ادامه با مقایسه نظامهای حقوقی دیگر کشورها با ایران میافزاید: این موازنه در نظامهای حقوقی دیگر صورت دیگری دارد. مثلا زن در فرانسه فقط واجب النفقه نیست. بلکه مرد هم واجب النفقه است! یعنی زن و مرد شریک زندگی نیستند بلکه شریک تجاری و جنسیاند. این هم نوعی موازنه است. به این صورت که اجازهٔ اشتغال زن بدست همسرش نیست در عوض واجب النفقه هم نیست. زن در فرانسه اصالتا یک کنشگر اجتماعی مانند مرد است. بنابراین درمورد شیوهٔ همسری یا مادری، خودش تصمیم میگیرد. از طرف دیگر او چون از طرف شوهرش پشتیبانی اقتصادی نمیشود همیشه با نگرانی از آیندهاش ترجیح میدهد فرزندی نداشته باشد و به اشتغالشان بیش از مدیریت زندگی خصوصیشان متعهد باشند. مردها هم طبعا تصمیم میگیرند بجای ازدواج که آنها را به هر ترتیب به تعهداتی پایبند میکند، زندگیهای غیرمتعهدانه با زنان را برگزینند. به این ترتیب طبق آمار در فرانسه غالبا بجای ازدواج، کنکوبیناژ اتفاق میافتد. کنکوبیناژ نوعی زندگی زناشویی خارج از تعهدات حقوقی و مذهبی است. یعنی زن و مرد برای مدتی پارتنرهای خود را انتخاب میکنند و نیازهای جنسیشان را برآورده میکنند و بعد هم مطابق تذوق و تنوع طلبیشان تغییرش میدهند.
اما به هر صورت شاید برخی تصور کنند اشتغال زن او را در موقعیتی مساوی با مرد قرار میدهد، این در حالیست که بجای تساوی، «تشابه» اتفاق میافتد. تشابه موقعیت زن و مرد نتیجهای جز فشار مضاعف به زن ندارد. در واقع با مشابه شدن موقعیت زن و مرد تکالیف خاص زنانگی از بین نمیرود بلکه به تکالیف قبلی اضافه میشود. مثلا مادری و مدیریت خانه از اموری است که از عهدهٔ مرد خارج است. به این معنا که اساساً ویژگیهای فیزیولوژیک و روانشناختی مردان چنین امکانی را به او نمیدهد. حال اگر بگویید که زنان را هم بخاطر موقعیت مشابه با مردان از این امور معاف میکنیم طبعا از سبک زندگی ایرانی-اسلامی فاصله گرفتهاید چراکه زن در تربیت و فرهنگ اسلامی اصالتاً همسر و مادر است و نه یک کنشگر اجتماعی؛ و اگر بگویید زن علاوه بر حضور فعال اجتماعی وظایف اختصاصیاش را هم انجام دهد نتیجتاً او را به تکلف و زحمت دوچندان انداختهاید.
در بحثی با نام تساوی حقوق زن و مرد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام میگوید: زن و مرد در انسان بودن هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. انسان بودن زن و مرد در عرصههای فردی محض –رشد، تقوا، معنویت و …- و در عرصههای اجتماعی محض –دکتر، مهندس، کارمند، مدیر و…- خود را نشان میدهد و زن و مرد به لحاظ انسان بودن در این دو عرصه هیچ تفاوتی با هم ندارند و طبیعتا با همدیگر مساویند. در این زمینهها بحث بر سر دو انسان است که دست بر قضا یکی زن است و دیگری مرد؛ اما زن و مرد بودن هیچ مدخلیتی در این بحث ندارد. اما در عرصه خانواده تفاوتهای زن و مرد ظهور مییابد.
تعبیر شهید مطهری اینست که زن و مرد به لحاظ انسان بودن هیچ تفاوتی ندارند ولی به لحاظ زن و مرد بودن تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند. به لحاظ زن و مرد بودن این دو مکمل یکدیگرند و مکمل بودنشان در عرصه خانواده بروز پیدا میکند. یعنی مبنای نظام خانواده بر مکمل بودن زن و مرد است نه تساوی. لذا مدل حقوق خانوادگی با مدل حقوق اجتماعی متفاوت میشود؛ و این تفاوت خانوادگی اقتضائاتی را در عرصه زندگی اجتماعی آنها در پی خواهد داشت؛ اما این اقتضائات همگی ریشه در این تفاوت در وضعیت خانوادگی دارد.
در پایان میتوان گفت: بتدریج جوّ روانیای پدید آمده که اشتغال زنان موضوعیت مستقل یافته، به نحوی که اگر زنی شغل و درآمد مستقل نداشته باشد، با نوعی تحقیر غیرمستقیم مواجه میشود. با این سبک زندگی، عملا پسران نیز در ازدواج، مساله اشتغال دختر و مشارکت وی در تأمین اقتصاد خانواده را مدنظر قرار میدهند. از آنجا که در سبک زندگی مدرن، مهمترین مسیر اشتغال، ورود به دانشگاه قلمداد میشود، گرفتن مدرک دانشگاهی از این زاویه نیز برای دختران اهمیت مییابد و این امر به نوبه خود موجب بالا رفتن سن آمادگی ازدواج دختران میشود؛ و این گونه است که سبک زندگی مدرن، عملا سن ازدواج دختران را به بهانه رفتن به دانشگاه و سپس به بهانه اتمام تحصیلات و سپس به بهانه تحصیلات تکمیلی دائما به عقب میاندازد. تاثیر این مطلب بر تشدید روحیه فردگرایی، ترویج دوستیهای بین دختران و پسران مجرد، و شیوع احساس بینیازی نسبت به تشکیل خانواده بر کسی پوشیده نیست؛ و این گونه است که افتادن در دام این سلسله عوامل، دائما به تشدید سبک زندگی غربی و دور شدن از سبک زندگی اسلامی منجر میشود.
انتهای پیام/ح
ارسال نظر